1 هوس کعبه و آن منزل و آنجاست مرا آرزوی حرم مکه و بطحاست مرا
2 در دل آهنگ حجازست و زهی یاری بخت گر یک آهنگ درین پرده شود راست مرا
3 سرم از دایرهٔ صبر برون خواهد شد شاید ار بگسلم این بند که در پاست مرا
4 از خیال حجر اسود و بوسیدن او آب زمزم همه در عین سویداست مرا
1 هر شبی تا به سحر زار بگریم ز غمت اندکی خسبم و بسیار بگریم ز غمت
2 رحمت آری، اگر این گریه ببینی، لیکن خفته باشی تو، چو بیدار بگریم ز غمت
3 خار خار گل رویت، چو به باغی بروم بروم بر گل و بر خار بگریم ز غمت
4 دل من بیرسن زلف تو چون سنگ شود بر دل تنگ به خروار بگریم ز غمت