2 اثر از اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر در دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر در دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / اوحدالدین کرمانی / دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی / اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر در دیوان رباعیات

اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر در دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی

1 تربد فلفل سیاه قاقله سمقونیا گیر یک مثقال از هر یک اگر سازی دوا

2 نیمهٔ مثقال بسباسه بیاور زنجبیل با قرنفل دارچینی آنگه جوز بوزا

3 از شکر ربع وقیّه جمع کن با این همه با عسل معجون اسقف ساز اگر باید تو را

1 جمیع الناس غمگینٌ که شروان شاههم مرده است وفات شاههم اکنون طرب من قلبهم برده است

2 بهذا الصرصر العاصف کزو شروان مشوّش شد درخت القلبشان خشک و گل الارواح پژمرده است

3 زن و مرد بلد جمله لِاَجل تلخی موتش خراشان وجه، گریان چشم، بریان قلب و آزرده است

4 اگر چه موته صعبٌ لهم الصّبر اولی تر که انفاس همه خلقان علیهم یک یک اشمرده است

1 مهتری باش و هرچه خواهی کن نه بزرگی به مادر و پدر است

2 نافهٔ مشک را ببین به مَثَل کاین مثالی بزرگ و معتبر است

3 کاو زآهو گرفت عزّ و شرف تا به بوی لطیف مشتهر است

1 جانا به جز از یاد تو در سر هوسم نیست سوگند خورم من که به جای تو کسم نیست

2 امروز منم خسته و بی مونس و بی یار فریاد همی خواهم و فریادرسم نیست

1 اگر به حضرت عالی نمی شوم چاکر نه آنک بهتر از آن مأمنی تواند بود

2 ولیک خاک جناب تو درگذشت از آن نصیب دیدهٔ همچون منی تواند بود

1 بر زمین آن درخت چیست که او همنژاد سرمناره بود

2 برو برگش زمرّد و لعل است مگر اصلش زسنگ خاره بود

3 بر سر او نشسته مرغی سبز سبز مرغی که مار خواره بود

4 همه آن مار میخور[د] کاو را در دهان ماه یا ستاره بود

1 به شرط آنکه هر کاو مست گردد شود زاین تابخانه تا به خانه

2 وگر او با حریفی مست خسبد گناه خود ز خود داند زمانه

1 عنقاء مُغر بست درین دور خرّمی گم گشت خرّمی زجهان همچو آدمی

2 چندانک در صحیفهٔ عالم نگه کنم غمخواره آدم آمد و بیچاره آدمی

3 هر کس به قدر خویش گرفتار محنتی است کس را نداده اند برات مسلّمی

1 ما تو را حرمتی اگر داریم نه زاندیشه ای است یا بیمی

2 یا زمال تو، گر بسی داری چشم داریم بر زر و سیمی

3 لیک از روی مزد می خواهیم که تو را می کنیم تعظیمی

4 همه ریشت به کوه ما گفتیم چون تو در خشم می شوی نیمی

1 به شب چندان خور ای جان بادهٔ ناب که راهی وا در و دیوار بینی

2 نه چندانی که چون تا کاهی از خواب درآیی ... خود چار بینی

اوحدالدین کرمانی

2 اثر از اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر در دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر در دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.