1 تا فلک را میسر است مدار تا زمین را مقرر است قرار
2 تا کند آفتاب زرپاشی تا کند نوبهار نقاشی
3 تا بود در میانهٔ پرگار گردش هفت کوکب سیار
4 تا بود کاینات را بنیاد تا بود خاک و آب و آتش و باد
1 خدایا تا خم طاق دو رنگی گهی رومی نماید گاه زنگی
2 خم ایوان شاه کامران را ابواسحاق سلطان جهان را
3 به رفعت با فلک دمساز گردان بدچرخ از جنابش باز گردان
4 در او قبلهٔ اقبال بادا حریمش کعبهٔ آمال بادا