غما ز اندازه بیرون میشدی از نشاط اصفهانی بیتی 1
1. غما ز اندازه بیرون میشدی کاش
دلا پر خون شدی، خون میشدی کاش
...
1. غما ز اندازه بیرون میشدی کاش
دلا پر خون شدی، خون میشدی کاش
...
1. اگر در خیمه یا در محملی تو
اگر بر ناقه یا در منزلی تو
...
1. به کس نه دوست او نه دشمن است او
یکی چابک حریف پرفن است او
...
1. ابروی نگار چون کمان است
زلفین وی اندر او دخان است
...
1. گیسوی تو عنبرین شمیم است
بوی تو زخلد یک نعیم است
...
1. فریاد من از زمانه بگذشت
بر زلف نگار شانه بگذشت
...
1. ای کرده نظر بدست مردم
در خویش مرا نموده ای گم
...
1. ای دوست بیاد می ببالین
این خون دو دیده ی ترم بین
...
1. ای زلف تو گشته همچو چوگان
گویی که دلم چو گوست در آن
...
1. جان بر لب ماست در زمانه
از دست جفای این دو گانه
...
1. نباشد از ره کین گر نمیدهد دادم
خوش است خاطر او بافغان و فریادم
...