2 اثر از قصاید در دیوان اشعار فارسی عمادالدین نسیمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار فارسی عمادالدین نسیمی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار فارسی عمادالدین نسیمی

1 غلام روی آن ماهم که مهر آسمانستی جمال او به زیبایی حیات جاودانستی

2 چو حق بنوشت بر رویش تمامی اصل قرآن را رخ او مصحف خوبی و خطش ترجمانستی

3 چو حق خوب است خوبان را از آنرو دوست می دارد به خوبی شد چنان پیدا که از خود در نهانستی

4 همه خوبی از او دارند و او خوبی ز نطق خود به خوبی زلف و خط دال است و نون ابروانستی

1 آن شهنشاهی که مداحش خدای داور است ساقی روز جزا قسام خلد و آذر است

2 شهسوار «لافتی » یعنی علی مرتضی آن که شهرستان علم صدر عالم را در است

3 صاحب سر سلونی » رازدار «لوکشف » آن که عرشش پایه ای از پایه های منبر است

4 در جهان یک بخشش او چارصد بار شتر کمترین جاهش به روز حشر حوض کوثر است

1 آ، الف اول امیر و اعلم و اعلا علی است افتخار اولیاء الله مولانا علی است

2 ب براه بارگاه کبریا با مصطفی بر براق برق رو بالاتر از بالا علی است

3 ت توانا و توانگر، تاج بخش و تخت گیر تا تن از سرها جدا کرد آن تن تنها علی است

4 ث ثنایش از خدا در نص قرآن ثابت است ثابت و اصل ثبات عروة الوثقی علی است

1 آن روضه مقدس و آن کعبه صفا آن مرقد مطهر و آن قبله دعا

2 آن قبه منور با رفعت و شرف کو، هست عرش منزلت و آسمان بنا

3 دانی که چیست؟ قبله حاجات جمله خلق یعنی مقام مشهد سلطان اولیا

4 بحر کمال و خازن اسرار «لوکشف » گنج علوم و گوهر دریای «لافتی »

1 فتوت خلق و احسان است که هست آن احسن الحسنی فتوت راه مردان است چه در صورت چه در معنی

2 فتوت دار آن باشد که او در ظاهر و باطن بود تسلیم چون سلمان، بود با درد بودردا

3 فتوت دار آن باشد که او در راه حق دایم بجوید او خبر ز الله که هست او خالق اشیا

4 فتوت دار آن باشد که علمش با عمل باشد که جاهل ره نمی یابد در این معنی بجز دانا

1 یارب به حق مصطفی سلطان جمع انبیا تاج الوری نورالهدی شمس الضحی بدرالدجی

2 یارب به حق حیدر صفدر امیرالمؤمنین تاج سپهر «هل اتی » خورشید برج «انما»

3 یارب به حق فاطمه ام الحسین والحسن بنت النبی زوج الولی فخرالبشر خیرالنسا

4 یارب به مردی حسن هادی دین ذوالمنن سبط النبی بدرالسخی چشم و چراغ مرتضی

1 تاج سلطانی که ترک اولش ترک سر است هر که سودایش ز سر بنهاد دایم سرور است

2 فقر، سلطانی است، از دست تهی افغان مکن زانکه اهل فقر را ویرانه قصر قیصر است

3 از متاع عالمت گر هست نقدی صرف کن زانکه جمع مال کار ناکسان ابتر است

4 همتی باید که باشد مرد را نه حرص مال مال سرتاسر غبار و عمر باد صرصر است

1 مشعل خورشید کز نورش جهان را زیور است چند باشی گرم در چهرش که طشت آذر است

2 داغها دارد فلک بر سینه از مهر رخش پینه های داغ باشد آن که گویی اختر است

3 تا زداید زنگ از آیینه چرخ کبود ماه نو هر ماه همچون صیقل روشنگر است

4 مهربانی می نماید آفتاب اما چه سود نوعروسی را که روی خوب زیر چادر است

1 به ذات پاک خدای کریم بی همتا که از اراده او گشت سر «کن » پیدا

2 به خالقی که منزه ز کل مخلوق است به عاشقی که به عشق لقا بود شیدا

3 به حاکمی که به حکمت متابعت فرمود که با صلوة حضر با سفر دگر وسطا

4 (کنند روی) توجه به قلعه ای که ملک سجود کرد و بر آن است هر صباح و مسا

1 غلام روی آن ماهم که مهر آسمانستی جمال او به زیبایی حیات جاودانستی

2 چو حق بنوشت بر رویش تمامی اصل قرآن را رخ او مصحف خوبی و خطش ترجمانستی

3 چو حق خوب است خوبان را از آنرو دوست می دارد به خوبی شد چنان پیدا که از خود در نهانستی

4 همه خوبی از او دارند و او خوبی ز نطق خود به خوبی زلف و خط دال است و نون ابروانستی

آثار عمادالدین نسیمی

2 اثر از قصاید در دیوان اشعار فارسی عمادالدین نسیمی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار فارسی عمادالدین نسیمی شعر مورد نظر پیدا کنید.