جوانی شد، او از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 202
1. جوانی شد، او را فراموش کن
سر ناتوانی در آگوش کن
1. جوانی شد، او را فراموش کن
سر ناتوانی در آگوش کن
1. مانده به یمگان به میان جبال
نیستم از عجز و نه نیز از کلال
1. این گنبد پیروزهٔ بیروزن گردان
چون است چو بستان گه و گاهی چو بیابان؟
1. نگه کن زده صف دو انبوه لشکر
یکی را یکی ایستاده برابر
ناصرخسرو قبادیانی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 5 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای ناصرخسرو قبادیانی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: حکیم ابومعین ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی در سال ۳۹۴ هجری قمری در بلخ تولد یافت. از اوان جوانی به تحصیل علوم و تحقیق ادیان و مطالعهٔ اشعار شعرای ایران و عرب پرداخت. در دورهٔ جوانی به دربار غزنویان و سپس به دربار سلاجقه راه یافت. در سال ۴۳۷ هجری قمری خوابی دید و به قول خود از خواب چهل ساله بیدار شد، کارهای دیوانی را رها کرد و به سیر آفاق و انفس پرداخت. پس از پیوستن به فرقهٔ اسماعیلیه و تبلیغ عقاید آنان، امرای سلجوقی در صدد کشتن وی برآمدند، پس به ناچار به بدخشان گریخت و سرانجام در سال ۴۸۱ هجری قمری در یمگان وفات یافت. از آثار او می توان به سفرنامه، زادالمسافرین، وجه دین،خوان اخوان، دلیل المتحیرین، روشنایی نامه و دیوان اشعار اشاره کرد.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار ناصرخسرو قبادیانی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.