صفای حسن بدیدن نمیشود از مشتاق اصفهانی غزل 181
1. صفای حسن بدیدن نمیشود آخر
گل بهشت بچیدن نمیشود آخر
1. صفای حسن بدیدن نمیشود آخر
گل بهشت بچیدن نمیشود آخر
1. دیریست جدا ز عالم لاهوتم
زندانی این کالبد ناسوتم
1. آنکه درمان دل خسته عالم با اوست
رفت و داغم بجگر ماند که مرهم با اوست
1. هرچند بهر گوشه هزار افسونست
حرفی ز حدیث عشق کی بیرونست
مشتاق اصفهانی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 12 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای مشتاق اصفهانی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: میر سید علی مشتاق اصفهانی (زادهٔ سال ۱۱۰۰ یا ۱۱۰۱ هجری قمری و درگذشتهٔ سال ۱۱۶۹ یا ۱۱۷۰ هجری قمری) از بنیانگذاران دوره بازگشت بود. مقبرهٔ او در گورستان تخت پولاد اصفهان است.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار مشتاق اصفهانی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.