نصرالله منشی

کلیله و دمنه نصرالله منشی

درباره کلیله و دمنه نصرالله منشی

«کلیله و دمنه» مجموعه‌ای گردآوری‌شده از آثار نصرالله منشی است که شامل 19 فهرست («باب») است و در هر باب نکات حکایتی و موضوعی ارائه می‌کند.

دسترسی به باب‌ها یا فهرست های کلیله و دمنه نصرالله منشی

مروری بر باب‌ها یا فهرست کلیله و دمنه نصرالله منشی

پرسش‌های متداول در مورد کلیله و دمنه نصرالله منشی

چند باب در «کلیله و دمنه» وجود دارد؟

این اثر شامل 19 باب است.

سومین باب «کلیله و دمنه» چه موضوعی دارد؟

باب سوم این اثر «مفتتح کتاب بر ترتیب ابن المقفع» است و نکاتی درباره‌ی مفتتح کتاب بر ترتیب ابن المقفع بیان می‌کند.

«کلیله و دمنه» چیست و چه ساختاری دارد؟

«کلیله و دمنه» اثری از /monshi است که در 19 باب گردآوری شده و به موضوعات مختلف ادبی و اخلاقی می‌پردازد.

نام باب اول «کلیله و دمنه» چیست؟

باب اول این اثر «باب النابل و اللبوة» است.

اشعار پیشنهادی کلیله و دمنه نصرالله منشی

ملک گفت: کریم از نصرالله منشی کلیله و دمنه 5

1. ملک گفت: کریم الیف را در سوز فراق نیفگند و بهر بدگمانی انقطاع دوستی و برادری روا ندارد و معرفت قدیم و صحبت مستقیم را بظن مجرد ضایع و بی ثمره نگرداند، اگر چه دران خطر نفس و مخافت جان باشد. و این خلق در حقیر قدر و خسیس منزلت از جانوران هم یافته شود،

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

در ولایتی از از نصرالله منشی کلیله و دمنه 5

1. در ولایتی از ولایات پیلان امساک بارانها اتفاق افتاد چنانکه چشمها تمام خشک ایستاد، و پیلان از رنج تشنگی پیش ملک خویش بنالیدند. ملک مثال داد تا بطلب آب بهرجانب برفتند و تعرف آن هرچه بلیغ تر بجای آوردند. آخر چشمه ای یافتند که آن را قمر خواندندی و زه قوی و آب بی پایان داشت. ملک پیلان با جملگی حشم و اتباع بآب خوردن بسوی آن چشمه رفت. و آن زمین خرگوشان بود، و لابد خرگوش را از آسیب پیل زحمتی باشد، و اگر پای بر سر ایشان نهد گوش مال تمام یابند. در جمله سخت بسیار از ایشان مالیده و کوفته گشتند، و دیگر روز جمله پیش ملک خویش رفتند و گفتند: ملک می‌داند حال رنج ما از پیلان، زودتر تدارک فرماید، که ساعت تا ساعت بازآیند و باقی را زیر پای بسپرند. ملک گفت: هرکه در میان شما کیاستی و دهایی دارد باید که حاضر شود تا مشاوری فرماییم که امضای عزیمت پیش از مشورت از اخلاق مقبلان خردمند دور افتد. یکی از دهات ایشان پیروز نام پیش رفت،و ملک او را بغزارت عقل و متانت رای شناختی، و گفت: اگر بیند ملک مرا برسالت فرستد و امینی را بمشارفت با من نامزد کند تا آنچه گویم و کنم بعلم او باشد. ملک گفت: در سداد و امانت و راستی ودیانت تو شبهتی نتواند بود، و ما گفتار ترا مصدق می‌داریم و کردار ترا بامضا می‌رسانیم. بمبارکی بباید رفت و آنچه فراخور حال و مصلحت وقت باشد بجای آورد، وبدانست که رسول زبان ملک و عنوان ضمیر و ترجمان دل اوست، وا گر از وی خردی ظاهر گردد و اثر مرضی مشاهدت افتد بدان برحسن اختبار و کمال مردشناسی ولی دلیل گیرند، و اگر سهوی و غفلتی بینند زبان طاعنان گشاده گردد و دشمنان مجال وقیعت یابند. و حکما در این باب وصایت از این جهت کرده‌اند.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


5 دقیقه زمان مطالعه 7 بیت

آورده‌اند از نصرالله منشی کلیله و دمنه 24

1. آورده‌اند که در آبگیری از راه دور و از تعرض گذریان مصون سه ماهی بود، و دو حازم و یکی عاجز. از قضا روزی دو صیاد بران گذشتند با یک دیگر میعاد: نهادند که جال بیارند و هر سه ماهی بگیرند. ماهیان این سخن بشنودند. آنکه حزم زیادت داشت و بارها دستبرد زمانه جافی دیده بود و شوخ چشمی سپهر غدار معاینه کرده و بر بساط خرد و تجربت ثابت قدم شده، سبک، روی بکار آورد و از آن جانب که آب درآمدی برفور بیرون رفت. در این میان صیادان برسیدند و هر دو جحانب آب گیر محکم ببستند.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


2 دقیقه زمان مطالعه 3 بیت

روزی زاغ و موش از نصرالله منشی کلیله و دمنه 19

1. روزی زاغ و موش و باخه فراهم آمدند و ساعتی آهو را انتظار نمودند نیامد. دل نگران شدند ,و چنانکه عادت مشفقانست تقسم خاطر آورد ,و اندیشه بهر چیز کشید. موش و باخه زاغ را گفتند: رنجی برگیرد و در حوالی ما بنگر تا آهو را اثری بینی. زاغ تتبع کرد ,آهو را در بند دید ,بر فور باز آمد و یاران را اعلام داد. زاغ و باخه موش را گفتند که: در این حوادث جز بتو امید نتواند داشت ,که کار از دست ما بگذشت ,

برای مشاهده کامل کلیک کنید


6 دقیقه زمان مطالعه 24 بیت