چون ملک این فصل بشنود از هلاک زن بترسید، گفت: بیک کلمه از منشی کلیله و دمنه 14
1. چون ملک این فصل بشنود از هلاک زن بترسید، گفت: بیک کلمه که در حال خشم بر زبان ما رفت تعلق کردی و نفس بی نظیر را باطل گردانیدی، و دران چنانکه لایق حال ناصحان تواند بود تاملی و تثبتی بجای نیاوردی؟ در اثنای این عبارت بر لفظ راند که: سخت اندوهناک شدم بهلاک ایران دخت. وزیر گفت: دو تن همیشه اسیر اندوه و بسته غم باشند: یکی آنکه نهمت ببد کرداری مصروف دارد؛ و دیگر آنکه در حال قدرت، نیکویی کردن فرض نشمرد، مدت دولت و تمتع نعمت بدنیا ایشان را اندک دست دهد و غم و حسرت در آخرت بسیار.