1 اثر از مدخل کتاب در اسرار التوحید محمد بن منور در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مدخل کتاب در اسرار التوحید محمد بن منور شعر مورد نظر پیدا کنید.

مدخل کتاب در اسرار التوحید محمد بن منور

چنین گوید مؤلف این کلمات بندۀ گناه‌کار محمدبن المنور بن ابی سعید بن ابی طاهر بن الشیخ الکبیر سلطان الطریقة و برهان الحقّیقة ابی سعید فضل اللّه بن ابی الخیر المیهنی قدس اللّه روحه العزیز و نور مضاجعهم از بدایت کودکی و عنفوان جوانی همت این بیچاره مقصور بوده است بر طلب فواید انفاس میمون و آثار و مقامات همایون جد خویش سلطان الطریقة و برهان الحقّیقة ابوسعید فضل اللّه بن ابی الخیر المیهنی قدس اللّه روحه العزیز و از مشایخ اولاد و اکابر و احفاد او نور اللّه مضاجعهم استخبار آن می‌کردم و در تصحیح اساتید آن باقصی الامکان می‌کوشیدم و چون آن عهد عهد دولت دین و آن روزگار روزگار طراوت طریقت و شریعت و عالم آراسته بود بوجود ایمۀ کبارکی شموس آسمان دین و نجوم فلک یقین بودند، و زمین مزین به مکان مشایخ بزرگوارکی اوتاد زمین طریقت و اقطاب عالم حقّیقت بودند و مریدان صادق و محبان مشفق، همتها مقصور بر طلب شریعت و نهمتها موقوف بر رفتن طریقت، همگنان از جهت تبرّک و تیمن روزگار خویش و از جهت آن تادر سلوک نهج حقّیقت ایشان را دلیلی و معینی باشد کی بوسیلت آن به حضرت حقّ راه جویند و بدلالت آن میان خواطر نفسانی و الهامهای رحمانی فرق کنند، احوال و مقامات شیخ ما قدس اللّه روحه العزیز بیشتر یاد داشتندی و روزگار در مذاکرۀ آن گذاشتندی، بدین سبب مشایخ ما نوراللّه مضاجعهم در جمع آن خوضی نکردند و چون همۀ خواطرها بدان فواید منور بود وهمۀ سمعها از ذکر آن مطیب، و همۀ زبانها به ذکر آن معطر، به جمعی که منبی باشد از جمل و تفصیل آن، محتاج نگشتند. چه آن مقامات و مقالات در میان خاص و عام معروف بود و ایشان از جمع آن مستغنی. ,

تا اکنون کی حادثۀ غز و فتنۀ خراسان پدید آمد و در خراسان علی العموم رفت آنچ رفت و در میهنه علی الخصوص دیدیم آنچ دیدیم و کشیذیم آنچ کشیدیم، و به حقّیقت در جملۀ بلاد خراسان هیچ موضع را آن بلا و محنت و آن خرابی و مشقت نبود کی میهنه را و اهل میهنه را و حقّیقت این خبر را که اَشَدُّ الْبَلایا لِلْاَنْبِیاءِ ثُمَّ لِلْاوْلِیاءِ ثُمَّ لِلْاَ مثلِ فَالاَمثل ما را و همۀ اهل خراسان را در بلاهای میهنه مشاهد و معاین گشت، و قصیرةٌ عن طویلة اینست کی در نفس میهنه صد و پانزده تن از فرزندان شیخ، خرد و بزرگ بانواع شکنجه از آتش و خاک و غیر آن هلاک شدند و به شمشیر شهید کردند، بیرون آنک بشهرهای دیگر شهید گشتندو در قحط و وبای این حادثه نماندند، رحمة اللّه علیهم اجمعین، و مریدان صادق و محبان عاشق را حال برین قیاس باید کرد. بزرگان دین و پیشوایان طریقت به نقاب خاک محتجب شدند و روزگار قحط مسلمانی و عزت دین پدید آمد و کار دین تراجعی تمام گرفت و اختلالی هرچ عظیم‌تر بکار دین راه یافت و زمان انقراض ایمۀ دین و انقطاع پیران طریقت فرا رسید و حقّ سبحانه و تعالی وعدۀ اَوَلَمْ یَرَوْا اَنْا تَأْتی الْاَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ اَطْرافِها بانجاز رسانید و حقّیقت نص اِنَّ اللّه تَعالی لایَنْزعُ الْعِلْمَ اِنْتِزاعاً یَنْتَزعُه وَ لکنْ یَقْبِضُ الْعِلْمَ بِقَبْضُ الْعِلْمَ بِقَبْضِ الْعُلَماءِ مبین و مبرهن گشت. طلبها درباقی شدو اعتقادها فسادی تمام گرفت و بیشتر اهل اسلام از مسلمانی باسمی و از طریقت و حقّیقت بر سمی مجرد قانع شدند، جاذبۀ فضل ربانی در درون این بیچاره پدید آمد و داعیۀ مریدان بر آن باعث گشت که جمعی ساخته شود در مقامات و احوال و آثار جد خویش قدس اللّه روحه العزیز، تا راغبان را در دخول راه طریقت رغبت زیادت شود و سالکان را در سلوک طریق حقّیقت راهبری و مقتدایی باشد، که وَاِنَّا عَلی آثارِهِمْ مُهْتدُونَ و جایی دیگر کی ذکر جماعت اصفیا می‌فرماید کی به نظر عنایت حضرت عزت مخصوص‌اند، کی اُولئِکَ الَّذینَ هَدَی اللّه فَبِهُدَیهم اقْتَدِه ,

و چون به سبب اختلاف روزگار و حدوث غارت و تاراج مرّة بعد اولی و کرّة بعد اخری،احوال میهنه چنان گشته بود که از آثار شیخ ما قدس اللّه روحه العزیز جز تربتی و مشهدی قایم نبود، بجد وجهد فراوان از آن مطلوب اندکی بدست می‌آمد و از هر جانبی پراکنده چیزکی یافته می‌شد، و آنچ در خاطر بود به سبب بلاها و مشقت فراموش گشته و در حجاب شغلنی الشعیر عن الشعر بمانده، و نیز مدت عمر شیخ ما قدس اللّه روحه العزیز هزارماه بوده است که مبلغ آن هشتاد و سه سال و چهار ماه بوده است، چنانک بر لفظ مبارک او رفته است، در مجلس وداع، کی ایشان را هزار ماه تمام شد و ورای هزار شمار نباشد و چگونه این مدت را ضبط توان کرد یا مراقبت آن چگونه صورت بندد، و این خود محال باشد و از جملۀ ناممکنات که جملگی اقوّال و افعال و حرکات و سکنات شخصی در مدت عمر او نقل توان کرد. ,

اما آنچ در حیز امکان این دعاگوی آمد، و توانایی را در آن مجال بود، بجای آوردو غایت مجهود در آن بذل کرد و در تصحیح اسانید آن باقصی الامکان بکوشید و هرچ در روایت آن خللی و یا در اسناد آن شبهتی بود حذف کرد و از ایراد آن تحاشی نمود. ,

بسم اللّه الرحمن الرحیم ,

2 و فِی کُلِّ شَیءٍ لَهُ آیةٌ تَدُلُّ عَلی اَنَّهُ واحِدٌ

و گزیده‌ترین فرزندان آدم صفی انبیا و رسل را تقدیر کرد و چون آن طایفه میان معبود و عباد و میان خالق و مخلوقات، وسایط آمدند، نفوس ایشان را در کمال تجرّد و درترفع به درجۀ تقدیر فرمود کی بصورت با خلق باشند و به صفت با حقّ جلّ جلاله تا آنچ از حقّیقت حقّست اقتباس کنند و به خاصیت نور نبوت ببینند خلایق را بدان ارشاد و هدایت واجب دارند، و از غوایت و ضلالت تحرز فرمودن و از لوازم شمرند، تا از غمرات جهل و تیه تحیّر بساحل نجات و شطّ رشد بنشانند و ازدرجۀ حیوانی به حد نطق و صفت انسانی مخصوص گردند و پس از طبقۀ انبیا، اولیا را که اصحاب کرامات و ارباب مناجات و مقامات‌اند، و اندر راه معنی برسل و انبیا نزدیک، و فرق میان آن طایفه و طبقۀ انبیابیش از آن نیست که نبی در یک حال به صفت با حقّ تواند بود و بصورت با خلق، و ولی را مشغولی به حقّ از مشغولی به خلق مانع آید ودیگر آنک نبی مأمور بود به دعوت و ارشاد و ولیّ از آن جمله معاف، به کمال کرم و نهایت حکمت ایجاد فرمود، چه بهر وقت و در هر قرن بعثت رسل و قاعدۀ رسالت تعذری دارد اما بهر وقت وجود اصحاب کرامات و ارباب مقامات متصور تواند بود تا چون خلایق بر احوال و اقوّال و حرکات و سکنات ایشان وقوف یابند و از عالم صورت روی به عالم معنی آرند و معلوم ایشان گردد کی بیرون این جهان صورت نمای بی‌معنی عالمی دیگرست کی آدمی را از جهت آن آفریده‌اند تا درین عالم زاد راه آن عالم بسازد و استعداد اتصال بدان خود را حاصل کند و اگر بدرجۀ ملایکۀ روحانی نتواند رسید از درجۀ بهایم و طبقۀ حیوانی ترفع گیرد ٭ ,

و بعد از حمد و سپاس و شکر بی‌قیاس معبود را عزت کبریاؤه، فراوان صلوات و تحیات و درود و آفرین از میان جان بواسطۀ سر زفان بروان مقدس و تربیت مطهر و روح پاک و روضۀ معطر سید انبیا وقدوۀ اصفیا محمد مصطفی صلوات اللّه و سلامه علیه متصل باد، اتصالی که انقطاع آن بی‌سکون اجرام سماوی و حرکت اوتاد زمین صورت نبندد، و بعد از درود بر سید عالم علیه السلام هزاران تحیت و آفرین بروان پاک صحابۀ طیبین و اهل بیت او، کی هریک نجوم آسمان هدایت و شموع انجمن رشد و عنایت بودند، علی مرور الایام و تعاقب الشهور و الاعوام و اصل و متصل باد، آمین یارب العالمین٭ ,

آثار محمد بن منور

1 اثر از مدخل کتاب در اسرار التوحید محمد بن منور در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مدخل کتاب در اسرار التوحید محمد بن منور شعر مورد نظر پیدا کنید.