3 اثر از مثنویات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.

مثنویات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان

1 باز ابوالقاسم آن خیاره دبیر کودکست و به رأی و دانش پیر

2 کلک او بر رقم که پیوندد هر دبیری که دید بپسندد

3 تازی و پارسی نکو داند هر چه راند همه نکو راند

4 گر ز طیبت درو گشادگی است چه شد آنجا بزرگ زادگی است

1 مشفق عمرها حسین طبیب در همه فعلها بدیع و غریب

2 آنکه در علم طب کند افسوس بر حکیم بزرگ جالینوس

3 جد او اصل نیکنامی هاست هزل او اصل شادکامی هاست

4 پس به رسمست و نیک شایسته شاه را بنده ایست بایسته

1 من که مسعود سعد سلمانم کمتر و پستر از ندیمانم

2 شاه بی موجبی عزیزم کرد وز همه بندگان پدید آورد

3 جای من پیش خویشتن فرمود تا مکان و محل من بفزود

4 دان که من کس نیم گدایی ام سست عقل و ضعیف رایی ام

1 لحن نای محمد نایی ارغنونی بود به تنهایی

2 چون به سر نای او درافتد دم شاد گردد دلی که دارد غم

3 نغمه او چو جان بیفزاید گر نثارش کنند جان شاید

4 راحت آن ساعتست کو از خشم مهره بازی کند به پلک دو چشم

1 باز عثمان عندلیب آواز کرده از قول جادویی آغاز

2 دست زد چون به خفچه ایقاع بگذراند ز اوج چرخ سماع

3 بانگ ناگه چو بر سرود زند آتش اندر دماغ عود زند

4 خواجه ناگه چو در سماع آید عشرت و خرمی بیفزاید

1 از دگر سو علی به نغمه نای دل برانگیزد ای شگفت ز جای

2 دارد از جنس جنس دمدمه ها آرد از نوع نوع زمزمه ها

3 می زند نای و تنگ می جوشد به هوا روی عقل می پوشد

4 با دل خویشتن همی گوید که غم از جان من چه می جوید

1 چنگ اسفندیار چنگی باز با دل و جان ز عیش گوید راز

2 راست گویی هزار دستانیست مجلس از لحن او گلستانیست

3 خوش زن و خوش سرود و خوش قواد خوش سماعی کند همی به مراد

4 لیکن آن روسپی زن بی باک هر چه یابد همه ببازد پاک

1 جعبه کودک خویش دلکش راه اشکر همی سراید خوش

2 چون فرو راند زخمه بر جعبه هر که بشنید گرددش سغبه

3 یک زمانی سماع گرم کند دل سخت از نشاط نرم کند

4 پس بگیرد دلش ز انبوهی فکند در میان دو کوهی

1 زرور از بربط بدیع نوا برکند لحظه ای به لحن هوا

2 باربد زخم و سرکش آوازست شادی افزای و رنج پردازست

3 زان نواها که او تواند زد هیچ خنیاگری نداند زد

4 هیچ مطرب به گرد او نرسد که کس اندر نبرد او نرسد

1 پری خوش خط ار به رنگ رباب رانده جمع مطربان همه آب

2 قمری مجلسی است و بلبل بزم بشکفاند نوای او گل بزم

3 کرد جعد سیاه مرغولان بهر مهر و ستیزه دولان

4 در سرود حزین که بردارد لب و دندان او شکر بارد

آثار مسعود سعد سلمان

3 اثر از مثنویات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در دیوان اشعار مسعود سعد سلمان شعر مورد نظر پیدا کنید.