بکرده راست از منوچهری دامغانی دیوان اشعار 1
1. بکرده راست با مزمار شهرود
بکرده راست با بربط ربابا
1. بکرده راست با مزمار شهرود
بکرده راست با بربط ربابا
1. چون قلم بست او میان در هجو تو لیکن دهانش
چون دوات از گفتههای خویشتن پر لوش باد
1. هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش
در سخا گر قطرهای باشد چو صد دریا شود
1. آهو با شیر کی تواند کوشید
جوجگک با باز کی تواند پرید
1. زده به بزم تو رامشگران به دولت تو
گهی چکاوک و گه راهوی و گهی قالوس
1. درع بش، آتش جبین، گنبد سرین و آتش کتف
مشک دم، عنبر خوی و شمشاد موی و سر و یال
1. گر ندانی ز زاغور بلبل
بنگرش گاه نغمه و غلغل
1. آرغده بر ثنای تو جان منست از آنک
پروردهٔ مکارم اخلاق تو منم
1. چو رستم گشت در کوشش، چو حاتم گشت در بخشش
چو لقمان گشت در حکمت، چو سلمان گشت در عرفان
1. مهرهٔ ناچخ بکوبد مهرههای گردنان
نشتر ناوک بکاود عرقهای سهمگین
1. نوآیین مطربان داریم و بربطهای گوینده
مساعد ساقیان داریم و ساعدهای چون فله
1. عجب دلتنگ و غمخوارم، ز حد بگذشت تیمارم
تو گویی در جگر دارم دو صد یاسیج گرگانی