با رخت ای دلبر عیار یار از منوچهری قصیده-قطعه 30
1. با رخت ای دلبر عیار یار
نیست مرا نیز به گل کار کار
1. با رخت ای دلبر عیار یار
نیست مرا نیز به گل کار کار
1. رفت سرما و بهار آمد چون طاووسی
به سوی سبزه برون آمد هر محبوسی
1. آفرین زان مرکب شبدیز فعل رخش خوی
اعوجی مادرش و آن مادرش را یحموم شوی
1. نوای تو ای خوب ترک نوآیین
درآورد در کار من بینوایی
منوچهری دامغانی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 5 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای منوچهری دامغانی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: ابوالنجم احمد بن قوص بن احمد دامغانی شاعر نیمهٔ اول قرن پنجم هجری قمری است. وی پس از تحصیل علوم و فضایل به خدمت امیر منوچهر فلک المعالی پسر شمس المعالی امیرقابوس وشمگیر والی گرگان رسید و به همین جهت تخلص منوچهری را اختیار کرد. وی بر ادب عربی و اشعار شاعران عرب و بر احوال و آثار شاعران پارسی احاطه داشت و نیز بر علوم دینی واقف بود و در دربار سلطان محمود غزنوی منزلتی والا داشت. وی ظاهراً مبتکر مسمط است. دیوان او مکرر به طبع رسیده و قریب به سه هزار بیت دارد. وفات او به سال ۴۳۲ هجری قمری اتفاق افتاده است و گویا در جوانی وفات یافته است.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار منوچهری دامغانی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.