آتش بوزید و جامهٔ شوم بسوخت از مهستی گنجوی رباعی 4
1. آتش بوزید و جامهٔ شوم بسوخت
وز شومی شوم نیمهٔ روم بسوخت
1. آتش بوزید و جامهٔ شوم بسوخت
وز شومی شوم نیمهٔ روم بسوخت
1. دل کو که به نامه شرح غم آغازم
یا جان ز درد با سخن پردازم
1. ای دست تو دست من به دستان بسته
با زلف تو عهد بتپرستان بسته
1. امشب شب هجران و وداع و دوریست
فردا دل را بدین سبب رنجوریست
مهستی گنجوی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 6 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای مهستی گنجوی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: مهستی گنجوی از شاعران زن متقدم تاریخ ادبیات فارسی و همدوره با غزنویان بوده است. همسر وی را امیراحمد پسر خطیب گنجه و سال وفات وی را ۵۷۶ یا ۵۷۷ هجری قمری نوشتهاند. از وی کتاب کامل و مستقلی باقی نمانده است (اطلاعات بیشتر).
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار مهستی گنجوی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.