1 پی گلگشت در فصل بهاری گذشتم بر کنار مرغزاری
2 نگه کردم که مرغ گلستانی نوا سنج است در مرثیه خوانی
3 تذرو از مد آهش سرو بر سر به دل بیم فراقش کشته یکسر
4 کشیده قمری از اندوه جانکاه زبان در انما اشکوا الی الله
1 درودی کز نسیمش مشک تاتار خورد خون همچو دل از طره یار
2 سلامی کز شمیمش بوی رضوان شود سرگشته چون جان بهر جانان
3 پس از عجز از سپاس ایزد پاک بود بر جان شاهنشاه لولاک
4 پس آنگه باد بر یاران جانیش به تخصیص آنکه میگویند ثانیش
1 از پس حمد ملک ذوالجلال بعد درود مه برج کمال
2 به که به اوصاف شه دادگر خامه کنم رشک ده نیشکر
3 آن شه دریا دل والا تبار داور دادار سیر جم وقار
4 کوه شرف، کان سخا و هنر هر که شود از کرمش بهره ور
1 خداوندا به حق اسم اعظم به نور دیده اولاد آدم
2 به سوز سینه صدیق اکبر به سلمان و به قاسم بار دیگر
3 با شاه صفدر کرار، حیدر که از نیروش واشد باب خیبر
4 نبد فصلی به روز کاروزارش ز عزرائیل و ضرب ذوالفقارش