🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
خواجه نصیرالدین طوسی

اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی

درباره اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی

«اخلاق ناصری» مجموعه‌ای گردآوری‌شده از آثار خواجه نصیرالدین طوسی است که شامل 5 فهرست («باب») است و در هر باب نکات حکایتی و موضوعی ارائه می‌کند.

دسترسی به باب‌ها یا فهرست های اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی

مروری بر باب‌ها یا فهرست اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی

پرسش‌های متداول در مورد اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی

«اخلاق ناصری» چیست و چه ساختاری دارد؟

«اخلاق ناصری» اثری از /khajenasir است که در 5 باب گردآوری شده و به موضوعات مختلف ادبی و اخلاقی می‌پردازد.

چند باب در «اخلاق ناصری» وجود دارد؟

این اثر شامل 5 باب است.

سومین باب «اخلاق ناصری» چه موضوعی دارد؟

باب سوم این اثر «مقالت دوم در تدبیر منازل» است و نکاتی درباره‌ی مقالت دوم در تدبیر منازل بیان می‌کند.

نام باب اول «اخلاق ناصری» چیست؟

باب اول این اثر «مقالت اول در تهذیب اخلاق - ملمعات گیلکی» است.

اشعار پیشنهادی اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی

مردم باید که نسبت حال خود با احوال جملگی اصناف خلق اعتبار از طوسی اخلاق ناصری 7

1. مردم باید که نسبت حال خود با احوال جملگی اصناف خلق اعتبار کند، چه نسبت او با هر صنفی از سه نوع خالی نبود: یا به رتبت بالای آن صنف باشد یا مقابل یا فروتر؛ اگر بالای آن صنف بود در رتبت آن اعتبار او را بر محافظت مرتبه باعث باشد تا به نقصان میل نکند، و اگر مقابل باشد بر ترقی از آن مرتبه در مدارج کمال باعث شود، و اگر فروتر بود در رسیدن به درجه آن صنف جهد نماید. و حال معاشرت هم به اختلاف احوال مراتب مختلف باشد: اما معاشرت با صنف بلندتر از آنچه در باب پنجم یاد کردیم معلوم باشد. و اما معاشرت با صنف مقابل متنوع بود به سه نوع: اول معاشرت با دوستان، و دوم معاشرت با دشمنان، و سیم معاشرت با کسانی که نه دوست باشند و نه دشمن. و دوستان دو صنف باشند: حقیقی و غیرحقیقی، و معاشرت با دوستان حقیقی یاد کرده شد.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


9 دقیقه زمان مطالعه 13 بیت

به حکم آنکه هر مرکبی را حکمی و خاصیتی و هیأتی بود که بدان از طوسی اخلاق ناصری 3

1. به حکم آنکه هر مرکبی را حکمی و خاصیتی و هیأتی بود که بدان متخصص و منفرد باشد و اجزای او را با او دران مشارکت نبود اجتماع اشخاص انسانی را نیز از روی تألف و ترکب حکمی و هیأتی و خاصیتی بود بخلاف آنچه در هر شخصی از اشخاص موجود بود، و چون افعال ارادی انسانی منقسم است به دو قسم، خیرات و شرور، اجتماعات نیز منقسم باشد بدین دو قسم: یکی آنچه سبب آن از قبیل خیرات بود، و دیگر آنچه سبب آن از قبیل شرور بود، و اول را مدینه فاضله خوانند و دوم را مدینه غیر فاضله. و مدینه فاضله یک نوع بیش نبود، چه حق از تکثر منزه باشد و خیرات را یکی طریق بیش نبود. و اما مدینه غیرفاضله سه نوع بود: یکی آنکه اجزای مدینه، یعنی اشخاص انسانی، از استعمال قوت نطقی خالی باشند و موجب تمدن ایشان تتبع قوتی بود از قوای دیگر و آن را مدینه جاهله خوانند، و دوم آنکه از استعمال قوت نطقی خالی نباشد اما قوای دیگر استخدام قوت نطقی کرده باشند و موجب تمدن شده، و آن را مدینه فاسقه خوانند؛ و سیم آنکه از نقصان قوت فکری با خود قانونی در تخیل آورده باشند، و آن را فضیلت نام نهاده، و بنا بران تمدن ساخته، و آن را مدینه ضاله خوانند. و هر یکی از این مدن منشعب شود به شعب نامتناهی، چه باطل و شر را نهایتی نبود. و در میان مدینه فاضله هم مدن غیر فاضله تولد کند از اسبابی که بعد ازین یاد کنیم، و آن را نوابت خوانند؛ و غرض از این مدن معرفت مدینه فاضله است تا دیگر مدن را بجهد بدان مرتبه رسانند.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


28 دقیقه زمان مطالعه 57 بیت

و چون مردم به یکدیگر محتاج اند و کمال و تمام هر یک به نزدیک از طوسی اخلاق ناصری 2

1. و چون مردم به یکدیگر محتاج اند و کمال و تمام هر یک به نزدیک اشخاص دیگر است از نوع او، و ضرورت مستدعی استعانت، چه هیچ شخص به انفراد به کمال نمی تواند رسید چنانکه شرح داده آمد، پس احتیاج به تألیفی که همه اشخاص را در معاونت به منزلت اعضای یک شخص گرداند ضروری باشد؛ و چون ایشان را بالطبع متوجه کمال آفریده اند پس بالطبع مشتاق آن تألف باشند؛ و اشتیاق به تألف محبت بود، و ما پیش ازین اشارتی کرده ایم به تفصیل محبت بر عدالت. و علت در آن معنی آنست که عدالت مقتضی اتحادیست صناعی، و محبت مقتضی اتحادی طبیعی، و صناعی به نسبت با طبیعی مانند قسری باشد، و صناعت مقتدی بود به طبیعت.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


27 دقیقه زمان مطالعه 45 بیت

در شهور سنه ثلث و ستین و ستمایه، که بعد از تحریر این کتاب از طوسی اخلاق ناصری 5

1. در شهور سنه ثلث و ستین و ستمایه، که بعد از تحریر این کتاب بود به مدت سی سال، از حضرت پادشاه پادشاهان جهان، خلد ملکه، یکی از بزرگان جهان که در اکثر فنون فضائل بر سر آمده اهل عالم است، و آن مخدوم معظم ملک الامراء فی العالم جلال الدوله والدین مفخر جهان عبد العزیز، اعز الله انصاره و ادام جلاله، است، به این دیار رسید و این کتاب را به مطالعه همایون خود مشرف گردانید، فرمود که: در اثنای ذکر فضائلی که در این کتاب موجود است ذکر فضیلتی بس بزرگ مفقود است، و آن رعایت حق پدر و مادر است که تالی عبادت خالق است، چنانکه فرموده است، عز من قائل: و قضی ربک ألا تعبدوا إلا إیاه و بالوالدین احسانا، بایستی که در حث بر این فضیلت و زجر از رذیلتی که مقابل آنست، یعنی عقوق، هم اشارتی رفته بودی. محرر این کتاب هر چند به هر موضع ذکر این معنی به طریق تلویح و تعریض ایراد کرده است اما چون این نقد به جای خود بود این معانی به ذیل فصل چهارم از مقالت دوم، که در سیاست و تدبیر و تأدیب اولاد است، الحاق کرد و در صدر فصل این قدر بیفزود بعد از ذکر تأدیب اولاد، رعایت حقوق پدران و مادران، و آن سطرها اینست که در آخر این فصل می نویسند.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


6 دقیقه زمان مطالعه 17 بیت
×

ورود / ثبت‌نام

شماره موبایل خود را وارد کنید: