چون از شرح اصناف اجتماعات و ریاستی که به ازای هر جمعیتی از طوسی اخلاق ناصری 4
1. چون از شرح اصناف اجتماعات و ریاستی که به ازای هر جمعیتی باشد فارغ شدیم اولی آنکه به شرح کیفیت معاشرات جزوی که میان خلق باشد مشغول شویم.
1. چون از شرح اصناف اجتماعات و ریاستی که به ازای هر جمعیتی باشد فارغ شدیم اولی آنکه به شرح کیفیت معاشرات جزوی که میان خلق باشد مشغول شویم.
1. چون هر فعلی را غایتی و غرضی است تکمیل نفس انسانی نیز از برای غرضی تواند بود، و غرض ازان، چنانکه در اثنای سخن گفته آمد، سعادت اوست که به اضافت با او خیر او آنست، پس أولی چنان بود که به معرفت ماهیت خیر و سعادت اشارتی رود، تا از وقوف بران در ناقص شوقی، که باعث او باشد بر طلب کمال، حادث شود، و در طالب آن شوق حادث غالب شود، و در کامل فرح و اهتزاز به ظفر بر مطلوب زیادت گردد.
1. چون از فصل گذشته معلوم شد که نفس انسانی را کمالی و نقصانی است، و ذکر آن کمال بر طریق اجمال تقدیم یافت، واجب نمود در معرفت تفصیل آن کمال شرحی دادن، تا چون بر حقیقت آن واقف شوند در طلب آن غایت بذل جهد دریغ ندارند، پس گوییم: هر موجود که مرکب بود کمال او غیر کمال اجزا و بسایط او بود، چنانکه کمال سکنگبین غیر کمال سرکه و انگبین بود، و کمال خانه غیر کمال چوب و سنگ، و چون آدمی مرکب است کمال او نیز غیر کمال بسایط و اجزای او بود بلکه او را کمالی بود که هیچ موجود دران با او مشارکت نباشد، واکمل مردمان کسی بود که قادرترین ایشان باشد، بر اظهار آن خاصیت و ملازم ترین ایشان آن را، بی تهاونی و تلونی که راه یابد. و چون حال فضیلت و کمال معلوم شود حال رذیلت و نقصان که مقابل آن بود هم معلوم باشد.
1. در شهور سنه ثلث و ستین و ستمایه، که بعد از تحریر این کتاب بود به مدت سی سال، از حضرت پادشاه پادشاهان جهان، خلد ملکه، یکی از بزرگان جهان که در اکثر فنون فضائل بر سر آمده اهل عالم است، و آن مخدوم معظم ملک الامراء فی العالم جلال الدوله والدین مفخر جهان عبد العزیز، اعز الله انصاره و ادام جلاله، است، به این دیار رسید و این کتاب را به مطالعه همایون خود مشرف گردانید، فرمود که: در اثنای ذکر فضائلی که در این کتاب موجود است ذکر فضیلتی بس بزرگ مفقود است، و آن رعایت حق پدر و مادر است که تالی عبادت خالق است، چنانکه فرموده است، عز من قائل: و قضی ربک ألا تعبدوا إلا إیاه و بالوالدین احسانا، بایستی که در حث بر این فضیلت و زجر از رذیلتی که مقابل آنست، یعنی عقوق، هم اشارتی رفته بودی. محرر این کتاب هر چند به هر موضع ذکر این معنی به طریق تلویح و تعریض ایراد کرده است اما چون این نقد به جای خود بود این معانی به ذیل فصل چهارم از مقالت دوم، که در سیاست و تدبیر و تأدیب اولاد است، الحاق کرد و در صدر فصل این قدر بیفزود بعد از ذکر تأدیب اولاد، رعایت حقوق پدران و مادران، و آن سطرها اینست که در آخر این فصل می نویسند.
خواجه نصیرالدین طوسی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 7 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای خواجه نصیرالدین طوسی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: خواجه نصیرالدین ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی (زادهٔ ۵۹۷ هجری قمری در توس، درگذشتهٔ ۶۷۲ هجری قمری در بغداد) شاعر، همهچیزدان و سیاستمدار ایرانی است.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار خواجه نصیرالدین طوسی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.