1 بنام فروزندهٔ ماه و مهر فرازندهٔ بارگاه سپهر
2 ازو گشته در کار خود اوستاد اگر آب و آتش اگر خاک و باد
3 به لطفش همه راست چشم امید اگر سرخ و زرد ار سیاه و سفید
4 همه راست بر فیض عامش نظر اگر کوه و دشت است اگر بحر و بر
1 بسم الله الرحمن الرحیم راهنمایندهٔ امید و بیم
2 پیرخردمندی از ارباب هوش پیر مگو آمده بحری بجوش
3 جان جهانی دم او چون سحر صدق و صفا توام او چون سحر
4 بر تن آن عارف صادق چو صبح پیرهن صدق موافق چو صبح
1 تعالی الله ز رخش باد رفتار که زیبد گرد راهش بوی گلزار
2 به رفتن چون نسیم است و به تک باد به تن قاف و به صورت چون پریزاد
3 نسیم آسا خرامش دلپسند است ز جستن جستنش آتش بلند است
4 عجب از تندی این برق آیین نسوزد آتشش گر خانهٔ زین
1 رفت سوی تربت کان کرم شمع صفت ساخته از سر قدم
2 گفت که ما بندهٔ احسان تو ما همه شرمندهٔ احسان تو
3 درگذر از بی ادبیهای من گر نه خطابخش شوی وای من
4 گشت پس از معذرت آن کاروان جانب مقصد به دل خوش روان
1 بحمدالله پس از تحمید آمد زبانم نعت پیرای محمد
2 چو گشتم از ظهور نعت سرمست زدم بر دامن آل عبا دست
3 ز فضل شان چو کردم نکته رانی زبان شد برگ عیش زندگانی
4 مرا چون کردم آهنگ ستودن چو غنچه دل شکفت از لب گشودن
1 روایت کند سید نامدار یگانه در بحر هشت و چهار
2 که در عهد مروانیان لعین یکی زان مکان خصومت گزین
3 بسی آرزومند فرزند بود به فرزند بس آرزومند بود
4 چنین نذر کرد آن شقاوت ماب که گردد ز فرزند اگر کامیاب
1 محمد خدیو ملایک سپاه سر سروان زیبدش خاک راه
2 حبیب خدا بهترین انام علیه الصلوات و علیه السلام
3 به عرش برین یافت چون برتری به کرسی نشانید پیغمبری
4 اگر بحر و بر است اگر کوه و دشت طفیلی او جمله مخلوق گشت
1 بیا ساقی بهار آمد به صد رنگ سوی کشمیر باید کرد آهنگ
2 بده می تا دمی از خود برآیم نخستین کوهسارش را ستایم
3 تعالی الله زهی کهسار کشمیر که شد در سایهٔ او آسمان پیر
4 خصوصا پیر پنچال فلکشان بود ماهش چراغ زیردامان
1 تعالی الله ازین بزم دل افروز کز و شب طعنه زن گردیده بر روز
2 ازین بزم چراغان چشم بد دور که شد چون صبحدم صادق مشرق نور
3 وفور نورش از فیض الهی ز داغ لاله بزدوده سیاهی
4 چنین شب سال و مه را یاد ناید که یادش تیرگی از دل زداید
1 زهی شاه فلک قدر جوان بخت وجودش زیب ملک و زینت تخت
2 فروغ صبح اقبال و جوانی چراغ دودهٔ صاحب قرانی
3 تهی دستند بحر و کان ز جودش قوی پشت است اقبال از وجودش
4 به بزم شاه کان عرش اشتباه است فلک فانوس شمع مهر و ماه است