سبحان من تحیر فی ذاته سواه از جامی دیوان اشعار 1
1. سبحان من تحیر فی ذاته سواه
فهم خرد به کنه کمالش نبرده راه
...
1. سبحان من تحیر فی ذاته سواه
فهم خرد به کنه کمالش نبرده راه
...
1. ای برده ز آفتاب به وجه حسن سبق
قرص قمر به معجز حسن تو گشته شق
...
1. قد بدا مشهد مولای انیخوا جملی
که مشاهد شد ازان مشهدم انوار جلی
...
1. کردم ز دیده پای سوی مشهد حسین
هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین
...
1. سلام علی آل طه ویس
سلام علی آل خیر النبیین
...
1. حاشا که نهم من از معما دامی
تا صید کنم ز نامجویی کامی
...
1. الا ای ماه اوج دلربایی
که خیل نیکوان را پادشایی
...