آثار جامی

صفحه 2 از 2
2 اثر از روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) در بهارستان جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) در بهارستان جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / بهارستان جامی / روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) در بهارستان

روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) در بهارستان جامی

حکیمی را پرسیدند که آدمیزاد کی به خوردن شتابد؟ گفت: توانگر هرگاه گرسنه شود و درویش هرگاه که بیابد. ,

2 بخور چندانکه ننهد خانه تن ز بیشی و کمی رو در خرابی

3 اگر دارنده ای هرگاه خواهی و گر نادار هرگاهی که یابی

اسکندر یکی از کارداران را از عملی شریف عزل کرد و عملی خسیس به وی داد روزی آن مرد بر اسکندر درآمد، گفت: چگونه می بینی عمل خویش را؟ ,

گفت: زندگانی پادشاه دراز باد! نه مرد به عمل بزرگ و شریف گردد بلکه عمل به مرد بزرگ و شریف شود، در هر عملی که هست نیکو سیرتی می باید و داد و انصاف اسکندر را خوش آمد، عمل وی را به وی باز داد. ,

3 بایدت منصب بلند بکوش تا به فضل و هنر کنی پیوند

4 نه به منصب بود بلندی مرد بلکه منصب شد به مرد بلند

ملک هند به خلیفه بغداد تحفه ها فرستاد همراه طبیبی فیلسوف به مهارت در طب و حکمت موصوف، پیش خلیفه به پای خاست که سه چیز آورده ام که جز ملوک را نباید و جز سلاطین را نشاید. ,

فرمود که آن کدام است؟ گفت: اول خضابی که موی سفید را سیاه گرداند به وجهی که هرگز متغیر نشود و سفید نگردددویم معجونی که هر چند طعام خورد معده گران نگردد و مزاج از اعتدال نیفتد سیوم ترکیبی که پشت را قوی گرداند و رغبت مباشرت آرد و از تکرار آن نه ضعف بصر خیزد و نه نقصان قوت. ,

خلیفه لحظه ای تأمل کرد و گفت: من تو را ازین داناتر گمان داشتم و زیرکتر می پنداشتم اما آن خضاب که گفتی سرمایه غرور و پیرایه کذب و زور است، سیاهی مو ظلمت و سفیدی آن نور است زهی نادان کسی که در آن کوشد که نور را به ظلمت بپوشد ,

4 ابلهی کو می کند موی سفید خود سیاه از پی پیری جوانی را همه دارد امید

سه کار از سه گروه زشت آید: تندی از پادشاه و حرص بر مال از دانایان و بخل از توانگران. ,

2 این سه کار است کش نگارد زشت از سه کس خامه نگارنده

3 تندی خوی پادشاه قوی حرص دانا و بخل دارنده

ابن مقفع گوید: کتبخانه حکمای هند را بر صد شتر می کشیدند، ملک ایشان استدعای اختصار کرد به دو شتر باز آوردند و به تکرار استدعا بر چهار کلمه قرار گرفت: ,

کلمه نخستین در دلالت پادشاهان به عدالت و رعیت پروری ,

3 چو گردد شاه عالم عدل پیشه شود آسایش گه گه همیشه

4 چو نالد بیدلی از سینه ریشی بود یکسر ز نیش ظلم کیشی

یکی از حکما گفته است: چهل دفتر در حکمت نوشتم و به آن منتفع نگشتم، چهل کلمه از آن اختیار کردم، از آن نیز بهره به دست نیاوردم چهار کلمه از آن برگزیدم در آن یافتم آنچه می طلبیدم: ,

اول آن که زنان را چون مردان محل اعتماد نگردان، زیرا که زن اگر چه از قبیله معتمدان آید از آن قبیل نیست که معتمدی را شاید. ,

3 عقل زن ناقص است و دینش نیز هرگزش کامل اعتقاد مکن

4 گر بد است از وی اعتبار مگیر ور نکو بر وی اعتماد مکن

پادشاهی از حکیمی طلب نصیحت کرد حکیم گفت: از تو مسئله ای پرسم، بی نفاق جواب گوی، زر را دوستتر می داری یا خصم را؟ گفت: زر را گفت: چونست که آن را دوستتر می داری - یعنی زر را - اینجا می گذاری و آنچه دوست نمی داری - یعنی خصم را - با خود می بری؟ پادشاه بگریست و گفت: نیکو پندی دادی که همه پندها در این درج است. ,

2 هزار گونه خصومت کنی به خلق جهان ز بس که در هوس سیم و آرزوی زری

3 تو راست دوست زر و سیم، خصم صاحب آن که گیری از کفش آن را به ظلم و حیله گری

4 نه مقتضای خرد باشد و نتیجه عقل که دوست را بگذاری و خصم را ببری

افریدون که در زمین شفقت جز تخم نصیحت نکشت به فرزندان خود این توقیع نوشت که صفحات ایام صفحه اعمار است در آن منویسید جز آنچه بهترین اعمال و آثار است. ,

2 صفحه دهر بود دفتر عمر همه خلق اینچنین گفت خردمند چو اندیشه گماشت

3 خرم آن کس که درین دفتر پاک از همه حرف رقم خیر کشید و اثر خیر گذاشت

آثار جامی

2 اثر از روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) در بهارستان جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) در بهارستان جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.