شد دیده به عشق رهنمون دل من از جلال عضد رباعی 46
1. شد دیده به عشق رهنمون دل من
تا کرد پر از غصّه درون دل من
1. شد دیده به عشق رهنمون دل من
تا کرد پر از غصّه درون دل من
1. ای چشم و دهان تو به هم خواب و خیالی
روی تو و ابروی تو بدری و هلالی
1. صبحدم می گفت نالان بلبلی بر شاخساری:
گل بخواهد رفت تا دیگر که بیند نوبهاری
1. صبا آمد به من بوی تو آورد
نسیم زلف دلجوی تو آورد
جلال عضد یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 8 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای جلال عضد معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: سید جلال الدین عضد یزدی معروف به جلال عضد و متخلص به «جلال» شاعر سدهٔ هشتم هجری و ستایندهٔ برخی امیران چوپانی و آل اینجو بوده است.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار جلال عضد را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.