3 اثر از در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها در دیوان اشعار جهان ملک خاتون در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها در دیوان اشعار جهان ملک خاتون شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جهان ملک خاتون / دیوان اشعار جهان ملک خاتون / در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها در دیوان اشعار

در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها در دیوان اشعار جهان ملک خاتون

1 کردست مرا بی سر و بی سامان بخت یارب که مباد هیچکس ویران بخت

2 من زار همی گریم و خوش می گویم ای همنفسان دریغ آن سلطان بخت

1 کدام درد که ننهاد بر دلم گردون کدام غم که نخوردم من از زمانه دون

2 کدام حسرت و جوری ندیده ام به جهان کزان ستم رخ جان را نکرده ام گلگون

3 کدام سرو سهی کاو نرفت از چشمم که در فراق نپالوده ام ز مژگان خون

4 چه کرده ام من بیچاره کم جزا اینست مگر ز بخت بدست این و طالع وارون

1 از آتش غم هجرم به سر برآید دود هزار چشمه خونم ز چشمها بگشود

2 ز دست این فلک شوخ چشم بی آزرم که کرد باز مرا روزگار کور و کبود

3 قسم به خاک عزیزان که تا ز مادر دهر من ضعیف بلا دیده آمدم به وجود

4 ندیده ام ز جهان جز جفا و جور و ستم نبوده ام ز زمانه زمانکی خشنود

1 به حسرت ببردش ز دنیای دون به عقبی بود نیکیش رهنمون

2 مریزا گل رویش اندر مغاک به فردوس اعلی برش جان پاک

3 فراموش گردان جهان بر دلش پر از عنبر و مشک گردان دلش

1 تا رفته ای از بر من ای فخر کبار یک ذرّه نماند بی توأم صبر و قرار

2 ای مردم دیده خواب تا کی باشد ای جان و جهان دمی سر از خواب برآر

1 گل فرو ریخت و رخ از باغ جهان پنهان کرد بلبل دلشده را خسته دل و نالان کرد

2 گل نخندید ز بستان امیدم به ستم خار هجران تو ای جان اثرم در جان کرد

3 بخت برگشت ز من تا تو شدی از بر من روز هجران توأم بی سر و بی سامان کرد

4 روز وصل تو نشد روزی من زآنکه مرا بخت وارونه حوالت به شب هجران کرد

1 تا چند فلک جامه غم می دوزد بر قامت جان بین که دلم می سوزد

2 چون شرح توان داد که مسکین دل من خون از ستم زمانه می اندوزد

1 چون از من دلخسته به یکباره رمید هجران به وصال من دلخسته گزید

2 بر جان خود و حال جهان رحم نکرد آری مگر آه و سوز مادر نشنید

1 هرگه که گلی تازه به صبحم بنمود کز دیدن آن فتوح روحم بفزود

2 زان گل بویی هنوز بر من نوزید کش باد فنا ز پیش چشمم بربود

1 بازم ز غم زمانه جان می‌سوزد جان را چه محل جمله جهان می‌سوزد

2 دل سوختن جانش نهان می‌باشد دیدم جگر خود که عیان می‌سوزد

آثار جهان ملک خاتون

3 اثر از در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها در دیوان اشعار جهان ملک خاتون در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها در دیوان اشعار جهان ملک خاتون شعر مورد نظر پیدا کنید.