2 اثر از قطعات هلالی جغتایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات هلالی جغتایی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار هلالی جغتایی / قطعات هلالی جغتایی

قطعات هلالی جغتایی

1 یار ما هرگز نیازارد دل اغیار را گل سراسر آتشست، اما نسوزد خار را

2 دیگر از بی طاقتی خواهم گریبان چاک زد چند پوشم سینه ریش و دل افگار را؟

3 بر من آزرده رحمی کن، خدا را، ای طبیب مرهمی نه، کز دلم بیرون برد آزار را

4 باغ حسنت تازه شد از دیده گریان من چشم من آب دگر داد آن گل رخسار را

1 من کیم بوسه زنم ساعد زیبایش را؟ گر مرا دست دهد بوسه زنم پایش را

2 چشم ناپاک بر آنچهره دریغست، دریغ دیده پاک من اولیست تماشایش را

3 ناز میبارد از آن سرو سهی سر تا پا این چه نازست؟ بنازم قد و بالایش را

4 خواهم از جامه جان خلعت آن سرو روان تا در آغوش کشم قامت رعنایش را

1 آرزومند توام، بنمای روی خویش را ور نه، از جانم برون کن آرزوی خویش را

2 جان در آن زلفست، کمتر شانه کن، تا نگسلی هم رگ جان مرا، هم تار موی خویش را

3 خوبرو را خوی بد لایق نباشد، جان من همچو روی خویش نیکو ساز خوی خویش را

4 چون بکویت خاک گشتم، پایمالم ساختی پایه بر گردون رساندی خاک کوی خویش را

1 یار، چون در جام می بیند، رخ گل فام را عکس رویش چشمه خورشید سازد جام را

2 جام می بر دست من نه، نام نیک از من مجوی نیک نامی خود چه کار آید من بد نام را؟

3 ساقیا، جام و قدح را صبح و شام از کف منه کین چنین خورشید و ماهی نیست صبح و شام را

4 فتنه انگیزست دوران، جام می در گردش آر تا نبینم فتنهای گردش ایام را

1 یک دو روزی می گذارد یار من تنها مرا وه! که هجران می کشد امروز، یا فردا مرا

2 شهر دلگیرست، تا آهنک صحرا کرد یار میروم، شاید که بگشاید دل از صحرا مرا

3 یار آنجا و من این جا، وه! چه باشد گر فلک یار را این جا رساند، یا برد آنجا مرا

4 ناله کمتر کن، دلا، پیش سگانش بعد ازین چند سازی در میان مردمان رسوا مرا؟

1 بی تو، چندان که محنتست مرا با تو چندان محبتست مرا

2 مردم و سوی من نمی نگری بنگر کین چه حسرتست مرا

3 رخ نهفتی، ولی بدیده دل در جمال تو حیرتست مرا

4 نسبت من چه می کنی برقیب؟ با رقیبان چه نسبتست مرا؟

1 شوق درون بسوی دری می کشد مرا من خود نمیروم، دگری میکشد مرا

2 با آن مدد که جذبه عشق قوی کند دیگر بجای پر خطری میکشد مرا

3 تهمت کش صلاحم وزین لعبتان مدام خاطر بلعب عشوه گری میکشد مرا

4 صد میل آتشین بگناه نگاه گرم در دیده تیزی نظری میکشد مرا

1 گفتگوی عقل در خاطر فرو ناید مرا بنده سلطان عشقم، تا چه فرماید مرا؟

2 بسکه کردم گریه پیش مردم و سودی نداشت بعد ازین بر گریه خود خنده میآید مرا

3 بسته زلف پریرویان شدن از عقل نیست لیک من دیوانه ام، زنجیر میباید مرا

4 وعده وصل توام داد اندکی تسکین دل تا رخ خوبت نبینم دل نیاساید مرا

1 ای شهسوار حسن، سر افراز کن مرا ای من سگت، بسوی خود آواز کن مرا

2 تا با تو راز گویم و فارغ شوم دمی بهر خدا، که همدم و همراز کن مرا

3 لطف تو معجزیست، که بر مرده جان دهد لطفی نما و زنده ز اعجاز کن مرا

4 چون کاکل تو چند توان گشت بر سرت؟ تیغی بگیر و از سر خود باز کن مرا

1 زان پیشتر که عقل شود رهنمون مرا عشق تو ره نمود بکوی جنون مرا

2 هم سینه شد پر آتش و هم دیده شد پر آب در آب و آتشست درون و برون مرا

3 شوخی که بود مردن من کام او کجاست؟ تا بر مراد خویش ببیند کنون مرا

4 خاک درت ز قتل من آغشته شد بخون آخر فگند عشق تو در خاک و خون مرا

آثار هلالی جغتایی

2 اثر از قطعات هلالی جغتایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات هلالی جغتایی شعر مورد نظر پیدا کنید.