زاهد، از عشق، دین به از حزین لاهیجی رباعی 1271
1. زاهد، از عشق، دین به افسون نبری
روی ورع از میکده، گلگون نبری
...
1. زاهد، از عشق، دین به افسون نبری
روی ورع از میکده، گلگون نبری
...
1. تا چهره ز اشک ارغوانی نکنی
در محفل عیش، گل فشانی نکنی
...
1. امروز دل است، زیر بار عجبی
دارد نفس صبح، غبار عجبی
...
1. از می، لب غنچه گشت گلگون ساقی
چون لاله نشسته ایم در خون ساقی
...
1. ای آنکه به لافگاه دعوی چستی
واندر طلب گوهر عرفان سستی
...
1. خاموش حزین که گفتنی ها گفتی
با مثقب کلک خویش درها سفتی
...
1. در کعبه حزین ، امیر اسلام شوی
در دیر حریف باده و جام شوی
...
1. آنی که به قد ز سرو آزاده تری
دل را، ز بهشت نقد آماده تری
...
1. ای آنکه بنفشه زیب نسرین داری
صد رخنه ز غمزه در دل و دین داری
...
1. مهری به لب خود زن اگر مرد مهی
گر نیکی، اگر بدی، که خاموش بِهی
...
1. هر دم ز تو عمر می کَنَد بیخ و بنی
جز وعده به فردا نشناسی سخنی
...
1. سرتاسر آفاق، حزین گردیدی
وز دیدهٔ دید، دیدنی ها دیدی
...