1 ای دل افسرده خروشت کجاست؟ خامشی از زمزمه، جوشت کجاست؟
2 ملک سخن زیر لوای تو بود رامش دلها ز نوای تو بود
3 طنطنهٔ پرده گشاییت کو؟ دبدبهٔ نغمه سراییت کو؟
4 زمزمهٔ سینه خراشت چه شد؟ ناله ی الماس تراشت چه شد؟
1 ای رقمت سلسله بند وجود در خط فرمان تو اقلیم جود
2 راتبه خوار قلمت، مغز جان مغزپذیر کرمت استخوان
3 نقطه ای از خامهٔ تو کاینات رشحه ای از چشمهٔ فیضت حیات
4 پرده گشای نفس راستان مرسله بندِ گهرِ داستان
1 فیض نخستین که فروغ وجود برقع رخسار تجلّی گشود
2 از اثر پرتو آن نور غیب جلوه ابداع برآمد ز جیب
3 عکس ازل، آینه سازی گرفت نقش دویی، جلوه طرازی گرفت
4 صورت زیبای خرد شد پدید حفظ احد، فاتحه بر وی دمید
1 خامه شبی صفحه طرازی گرفت جوهر اندیشه گدازی گرفت
2 مشک رقم شد ز دم عنبرین نافه گشا گشت، چو آهوی چین
3 پیشهٔ عطّار وشی کرد ساز طبله به شکّرشکنی کرد باز
4 یاسمن افشاند به نسرین طبق سنبلِ تر سود به سیمین ورق
1 ای گهرافروز وجود از نخست از تو کتاب الله معنی درست
2 خاتم این نادره وش محضری فاتحه و خاتمهٔ دفتری
3 نور ازل طلعت غرای توست طور، شبستانی حرای توست
4 جودی، اگر مرحله پیما شود خاک رَهِ وادی بطحا شود
1 شاهسوار صف هیجا علی واقف اسرار خفیّ و جلی
2 آیتی از منقبتش هل اتی رایتی از مکرمتش لافتی
3 نفس نبی، باب شبیر و شبر ناصر دین، سرور عالی گهر
4 قافله سالار همه رهروان داغکش ناصیهٔ خسروان