آلودهای به خون من جان از حزین لاهیجی قصیده 18
1. آلودهای به خون من جان نثار دست
کارم تمام تا نکنی بر مدار دست
1. آلودهای به خون من جان نثار دست
کارم تمام تا نکنی بر مدار دست
1. به عاشقی، شده ام شهرهٔ جهان از تو
ز سادگی، غم دل می کنم نهان از تو
1. سرشک لاله گون، رشک گلستان می کند ما را
بهار خار مژگان، گل به دامان می کند ما را
1. چراغ کلبهٔ درویش، نور ماه می باشد
به جام باده روشن کن شب آدینهٔ ما را
حزین لاهیجی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 12 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای حزین لاهیجی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: محمدعلی بن ابوطالب متخلص به حزین از آخرین شاعران سبک هندی و از اعقاب شیخ زاهد گیلانی است. او در سال ۱۱۰۳ هجری قمری در اصفهان زاده شد. زندگی او مقارن سقوط دولت صفوی و آشفتگی اوضاع ایران بود که او را درگیر سفرها و ماجراهای فراوان نمود تا جایی که چندین بار جامهٔ رزم پوشید و به نبرد دشمنان رفت. نهایتاً درگیری یا اتهامزنی از سوی گماشتگان محلی نادرشاه افشار در جنوب، حزین را در سال ۱۱۴۶ هجری قمری به هندوستان رمانید که البته هیچگاه از آن و در آن دیار دلخوش نبود. او در سال ۱۱۸۱ هجری قمری در شهر بنارس درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار حزین لاهیجی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.