1 اثر از قصاید در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار هاتف اصفهانی

1 سحر از کوه خاور تیغ اسکندر چو شد پیدا عیان شد رشحهٔ خون از شکاف جوشن دارا

2 دم روح‌القدس زد چاک در پیراهن مریم نمایان شد میان مهد زرین طلعت عیسی

3 میان روضهٔ خضرا روان شد چشمهٔ روشن کنار چشمهٔ روشن برآمد لالهٔ حمرا

4 ز دامان نسیم صبح پیدا شد دم عیسی ز جیب روشن فجر آشکارا شد کف موسی

1 کرده‌ام از کوی یار بیهده عزم سفر خار ملامت به پا خاک ندامت به سر

2 از کف خود رایگان دامن امن و امان داده و بنهاده‌ام ره سوی خوف و خطر

3 خود به عبث اختیار کرده‌ام از روزگار فرقت یار و دیار محنت و رنج سفر

4 چون سفها خویش را بی‌سبب افکنده‌ام از غرفات جنان در درکات سقر

1 دارم از آسمان زنگاری زخمها بر دل و همه کاری

2 با من اکنون فلک در آن حد است از جگرخواری و دل‌آزاری

3 که به او جان دهم به آسانی او ستاند ز من به دشواری

4 گفتم از جور چرخ ناهموار شاید ار وا رهم به همواری

1 زهی مقصود اصلی از وجود آدم و حوا غرض ذات همایون تو از دنیا و مافیها

2 طفیلت در وجود ارض و سماء عالی و سافل کتاب آفرینش را به نام نامیت طغرا

3 رخ از خواب عدم ناشسته بود آدم که فرق تو مکلل شد به تاج لافتی و افسر لولا

4 شد از دستت قوی دین خدا آیین پیغمبر شکست از بازویت مقدار لات و عزت عزا

1 نسیمی به دل می‌خورد روح‌پرور نسیمی دلاویز چون بوی دلبر

2 نسیمی چو انفاس عیسی مقدس نسیمی چو دامان مریم مطهر

3 نسیمی همه نفخهٔ مشک سارا نسیمی همه نشاهٔ خمر احمر

4 نسیمی در آن نگهت مهر پنهان نسیمی در آن لذت وصل مضمر

1 حبذا شهری که سالار است در وی سروری عدل‌پرور شهریاری دادگستر داوری

2 شهری آبش جانفزا ملکی هوایش دلگشا شهریارش دلنوازی والیش جان پروری

3 شهری از قصر جنان و باغ جنت نسخه‌ای شهریاری لطف و انعام خدا را مظهری

4 روضهٔ خاکش عبیر و روح‌پرور روضه‌ای سروری در وی امیری عدل‌پرور سروری

1 رو ای باد صبا ای پیک مشتاقان سوی گلشن عبیرآمیز گردان جیب و عنبربیز کن دامن

2 نخست از گرد کلفت پیکر سیمین روحانی مصفا ساز در گلشن به آب چشمهٔ روشن

3 به نازک تن بپوش آنگه حریر از لالهٔ حمرا به روی یکدگر چون شاهد گل هفت پیراهن

4 ز رنگین لاله‌ها گلگون قصب درپوش بر پیکر ز گلگون غنچه‌ها رنگین حلی بر بند بر گردن

1 نسیم صبح عنبر بیز شد بر تودهٔ غبرا زمین سبز نسرین‌خیز شد چون گنبد خضرا

2 ز فیض ابر آزاری زمین مرده شد زنده ز لطف باد نوروزی جهان پیر شد برنا

3 صبا پر کرد در گلزار دامان از گل سوری هوا آکنده در جیب و گریبان عنبر سارا

4 عبیر آمیخت از گیسوی مشکین سنبل پرچین گلاب افشاند بر چشم خمارین نرگس شهلا

1 سحر از کوه خاور تیغ اسکندر چو شد پیدا عیان شد رشحهٔ خون از شکاف جوشن دارا

2 دم روح‌القدس زد چاک در پیراهن مریم نمایان شد میان مهد زرین طلعت عیسی

3 میان روضهٔ خضرا روان شد چشمهٔ روشن کنار چشمهٔ روشن برآمد لالهٔ حمرا

4 ز دامان نسیم صبح پیدا شد دم عیسی ز جیب روشن فجر آشکارا شد کف موسی

آثار هاتف اصفهانی

1 اثر از قصاید در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.