گوژو به جز از تو در همه پارس
در دل صف کین من که آراست
این داو تو خواستی ز اول
وین دست تو برده ای و غدراست
با من دو چهار می زنی باش
تا در تو رسم که مهره یکتاست
از رد سلام تو چه سودم
کاندر تو سلامتی نه پیداست
گر برخیزی نعوذبالله
با جمله نشستگان توئی راست
یک وجه دگر فرازم آمد
کآن نیز لطیفه ای از اینهاست
کآوازه راحت و سلامت
در عهد تو چون مکان عنقاست
کز بهر فساد عالمت چرخ
زایزد به دعای نیم شب خواست