1 فرموده اقتراحی صاحب علاءالدین آنکو به کلک کار جهان را دهد نظام
2 آن نیک رای و رسم که رایش بود رهی وان نیک بخت خواجه که بختش بود غلام
3 آنکش جهان جافی و ایام شد مطیع وانکش سپهر سرکش و اجرام گشت رام
4 از طبع تند و تیز گرفتم به ارتحال از روی لطف همچو هوا قطره از غمام
1 مرغی که به کوه جای گیرد یا دشت نامش به حساب جمله آمد ده و هشت
2 هر چار حروف نامش ار قلب کنی هر چند که هجده است حالی ده گشت
1 حصاری چیست سنگین و مدور شبه رنگ و کمرش الماس پیکر
2 کمرزاده ازو در گوهر و اصل ولیکن بوده بر مادر ستمگر
3 به بالای حصار ابری دخان رنگ به زیر آن حصار انبوه لشکر
4 همه رومی رخ و غران و سرکش همه سرشان سنان و حربه یکسر
1 دلبری دارم و هر کس که بود همنامش دولتی گردد و از بخت برآید کامش
2 پنج حرف است و شمارش صد و پنجاه بود به حساب جمل ار جمع کنی ارقامش
3 چار از آن هست یکی جامه دیبای نفیس که مهین همه افلاک بود همنامش
4 قلب گردان و بر او ثلث ز اصلش بفزای نه در آغاز ولی در وسط و انجامش