1 سرور سینه من از فروغ روی تو بود ولی بسوخت بدرد تو جان غم فرسود
2 کجاست سرور رندان فقیر میر غیاث؟ کجاست عاشق حق، رند عاقبت محمود؟
3 بهر نفس که نمود او ز مهر روی بمن چه گویم آنکه ازان رو مرا چه روی نمود؟
4 بهر سخن که همی گفتمی ز سر خدا درین دیار مرا محرمی بجز تو نبود
1 یارب، بحق آنکه تویی عالم اسرار کز یار سفر کرده ما کیست خبر دار؟
2 کان ماه مسافر بکجا بود و کجا شد؟ کان راهبر راه یقین، سالک اطوار
3 گفتیم باصحاب طریقت که: شفا یافت هرکس که خورد شربتی ازطبله عطار
4 در ماه صفر شاه جهان را خبر آمد کان ماه سفر کرد ازین عالم غدار
1 میر مخدوم سفر کرد و دعایی فرمود همه دلهای عزیزان بفراقش فرسود
2 دل ما از همه عالم بهوایت برخاست علم الله کزین جمله تو بودی مقصود
3 روزی جان تو گشتست «هنیئالک » باد آب حیوان که سکندر طلبش می فرمود
4 من چه گویم که چه شد فوت؟زمن وا اسفا! سالک راه خدا، ساکن درگاه شهود