سرور سینه من از فروغ از قاسم انوار دیوان اشعار 1
1. سرور سینه من از فروغ روی تو بود
ولی بسوخت بدرد تو جان غم فرسود
...
1. سرور سینه من از فروغ روی تو بود
ولی بسوخت بدرد تو جان غم فرسود
...
1. میر مخدوم سفر کرد و دعایی فرمود
همه دلهای عزیزان بفراقش فرسود
...
1. یارب، بحق آنکه تویی عالم اسرار
کز یار سفر کرده ما کیست خبر دار؟
...