خود و شاه بهرام با رایزن از فردوسی شاهنامه 13
              1. خود و شاه بهرام با رایزن 
              نشستند و گفتند بیانجمن 
            
    
              1. خود و شاه بهرام با رایزن 
              نشستند و گفتند بیانجمن 
            
              1. چنین گفت بهرام کای مهتران 
              جهاندیده و سالخورده سران 
            
              1. چنین گفت بهرام کای مهتران 
              جهاندیده و کارکرده سران 
            
              1. گذشت آن شب و بامداد پگاه 
              بیامد نشست از بر گاه شاه 
            
              1. چو بهرام و خسرو به هامون شدند 
              بر شیر با دل پر از خون شدند