ز میرین یکی بود از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 11
1. ز میرین یکی بود کهتر به سال
ز گردان رومی برآورده یال
...
1. ز میرین یکی بود کهتر به سال
ز گردان رومی برآورده یال
...
1. بشد اهرن و هرچ گشتاسپ خواست
بیاورد چون کارها گشت راست
...
1. به قیصر خزر بود نزدیکتر
وزیشان بدش روز تاریکتر
...
1. چو خورشید شد بر سر کوه زرد
نماند آن زمان روزگار نبرد
...
1. برین نیز بگذشت چندی سپهر
به دل در همی داشت و ننمود چهر
...
1. پر اندیشه بنشست لهراسپ دیر
بفرمود تا پیش او شد زریر
...
1. چو برخاست قیصر به گشتاسپ گفت
که پاسخ چرا ماندی در نهفت
...