گرانمایه جمشید از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 1
1. گرانمایه جمشید فرزند او
کمر بست یکدل پر از پند او
1. گرانمایه جمشید فرزند او
کمر بست یکدل پر از پند او
1. یکی مرد بود اندر آن روزگار
ز دشت سواران نیزه گذار
1. چو ابلیس پیوسته دید آن سخن
یکی بند بد را نو افگند بن
1. از آن پس برآمد ز ایران خروش
پدید آمد از هر سویی جنگ و جوش