ای نیمشب گریخته ز رضوان از فرخی سیستانی قصیده 143
1. ای نیمشب گریخته ز رضوان
وندر شکنج زلف شده پنهان
1. ای نیمشب گریخته ز رضوان
وندر شکنج زلف شده پنهان
1. گفتم رخ تو بهار خندان منست
گفت آن تو نیز باغ و بستان منست
1. بدان خوشی وبدان نیکویی لب و دندان
اگر بجان بتوانی خرید نیست گران
1. هر چند که از تو بوسه یابم گه بام
در آخر شب مرا هوس آید کام
فرخی سیستانی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 5 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای فرخی سیستانی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: ابوالحسن علی بن جولوغ فرخی سیستانی شاعر بزرگ ایرانی اواخر سدهٔ چهارم و اوایل سدهٔ پنجم هجری قمری است. وی علاوه بر تسلط بر شعر و ادب در موسیقی نیز مهارت داشت و بدین وسیله توانست به دربار ابوالمظفر شاه چغانیان و سپس به دربار سلطان محمود غزنوی راه یابد و منزلتی والا بدست آورد. فرخی را یکی از بهترین قصیدهسرایان ایرانی میدانند تا جایی که گفتهاند سخن سهل و ممتنع در عربی خاص ابوفراس حمدانی و در فارسی خاص فرخی است. تاریخ فوت او را ۴۲۹ هجری قمری ذکر کردهاند.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار فرخی سیستانی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.