1 کردمی در خاک کوی دوست مأوا کاشکی سودمی رخسار خود بر خاک آن پا کاشکی
2 آمدی بیرون ز کوی آن سرو بالا کاشکی برقع افکندی ز روی عالم آرا کاشکی
3 دیدمی دیدار آن دلدار رعنا کاشکی دیده روشن کردمی زانروی زیبا کاشکی
4 کوی آنمه تا بود جنت نمی باید مرا تا بود جنت به دوزخ دل فرو ناید مرا