«با عشق وطن مندرجات از میرزاده عشقی دیوان اشعار 1
1. «با عشق وطن مندرجات ذیل را در اینجا ثبت مینمایم، شاید بعد از من یادگار بماند و موجب آمرزش روح من باشد باید دانست: این ابیات فقط و فقط اثر احساسات ناشیه از معاهده دولتین انگلستان و ایران است که از طبع من تراوش کرده و این نبوده مگر این قرارداد در ذهن این بنده جز «یک معامله فروش ایران به انگلستان!» طور دیگر تلقی نشده! این است که با اطلاع از این مسئله شب و روز در وحشتم، هرگاه راه میروم، فرض میکنم که روی خاکی قدم برمیدارم که تا دیروز مال من بوده و حال ازآن دیگری است! هر وقت آب میخورم میدانم این آب . . . الخ. از اینرو هر لحظه نفرینی به مرتکب این معامله میگفتم، تقریبا قصیدهها ،غزلها و مقالهها در این خصوص تهیه کرده ولی چون هیچکس پیرامونم برای ثبت و حفظ آنها نبوده، تقریبا تمام آنها از یاد رفت، بیآنکه اثری کرده باشد. فقط ابیات زیر است که از میان آنها به خاطرم مانده.»:
برای مشاهده کامل کلیک کنید
هر گناهی، که آدمی از میرزاده عشقی دیوان اشعار 1
1. هر گناهی، که آدمی عمدا به عالم میکند
احتیاج است: آن که اسبابش فراهم میکند
برای مشاهده کامل کلیک کنید
آسمانت فتنهبار از میرزاده عشقی دیوان اشعار 3
1. آسمانت فتنهبار است و زمینت فتنهزار
دست زرعت تخم غمپاش است و تخم دلفگار
برای مشاهده کامل کلیک کنید
در منتهاالیه از میرزاده عشقی دیوان اشعار 4
1. در منتهاالیه خیابان، بود پدید
تهران برون شهر، خرابه یکی بنای
برای مشاهده کامل کلیک کنید
شهر فرنگ است ای از میرزاده عشقی دیوان اشعار 5
1. شهر فرنگ است ای کلانمدیها!
موقع جنگ است ای کلانمدیها!
برای مشاهده کامل کلیک کنید
زمان نزع هجده از میرزاده عشقی دیوان اشعار 6
1. زمان نزع هجده ساله عاشق دختری دیدم
ابا سیمای پراندوه و اندر رفته چشمانی:
برای مشاهده کامل کلیک کنید
در تکاپوی غروب از میرزاده عشقی دیوان اشعار 7
1. در تکاپوی غروب است، ز گردون خورشید
دهر پر بیم شد و رنگ رخ دشت پرید
برای مشاهده کامل کلیک کنید