دیدم الفی چند سخنگو که لب از امامی هروی مقطع 13
1. دیدم الفی چند سخنگو که لب عقل
از منطقشان جام اشارات گسارد
1. دیدم الفی چند سخنگو که لب عقل
از منطقشان جام اشارات گسارد
1. محیط و نقطه ملت، سوار و مرکب دین
خدایگان شریعت درین چه فرماید
1. والا عمید دولت و دین ای که بر سپهر
در بندگیِّ خانه ی تو تیر می رود
1. سپهر قدرا، گردون هر آنچه حکم کنی
بر آستان تو گردن نهاده بفرستد
1. زهی ز پیکر درگاهت اوج خورشیدی
که ذره ای بود اندر هواش پیکر تیر
1. چو در سخا و سخن قوت حیات نهاد
خدای عزوجل هر دم از دم و حکمش
1. ای صاحبی که گردون گرد از جهان برآرد
گر یک نفس نباشد در حفظ تو طبایع