در هفتصد از ابن یمین فریومدی دیوان اشعار 13
1. در هفتصد و چل و سه از سال
افزوده صفر سه بر دهم روز
1. در هفتصد و چل و سه از سال
افزوده صفر سه بر دهم روز
1. چون فلک هفتصد ز سال شمرد
پس چل و هشت بر شمار افزود
1. هفتصد از سال هجرت رفته و پنجاه و یک
وز رجب نه بر دو ده افزوده دور آسمان
1. هفتصد از سال هجرت رفته و پنجاه ویک
وز رجب نه بر دو ده افزوده دور آسمان
1. در دیار کرم افسوس که دیار نماند
نرهد دل ز غم امبار چو غمخوار نماند
1. چون هفتصد و پنجاه و دو رفت ز سال
بیش از دو نمانده بد ز ماه شوال
1. بود تاریخ عرب هفتصد و پنجاه و یک
وسط روز دو شنبه سوم از ماه رجب
1. دهم شب از مه ذوالحجه بود اول شام
گذشته هفتصد و پنجاه و چهار ز سال