تا عارض چون آتشت افروخته اند از خوسفی رباعی 36
1. تا عارض چون آتشت افروخته اند
صد خرمن تقوی و ورع سوخته اند
1. تا عارض چون آتشت افروخته اند
صد خرمن تقوی و ورع سوخته اند
1. دلم به چشم تو آمد به دودمان سیاه
حذر نکرد همانا ز خان و مان سیاه
1. بیا که مجلس انس است و دلستان جان بخش
همی کند ز گلزرا قدس ریحان بخش
1. ای خوشا آن دم که بنشینیم رویاروی دوست
شکوه دل باز رانم یک به یک با موی دوست
ابن حسام خوسفی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 9 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای ابن حسام خوسفی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: مولانا محمد بن حسامالدین حسن بن شمسالدین محمد خوسفی شناخته شده به اِبنِ حِسام شاعر ایرانی زاده شده به سال ۷۸۲ یا ۷۸۳ هجری در روستای خوسف در منطقه قُهستان و در گذشته به سال ۸۷۵ هجری است. خاندان او تا نُه پشت اهل فضل و علم و ارشاد بودهاند؛ و نیای او شمسالدین زاهد، به پارسایی و عبادت معروف بودهاست. وی به گفته دولتشاه سمرقندی «از دهقنت نان حلال حاصل کردی و گاو بستی و صباح که به صحرا رفتی تا شام اشعار خود را بر دستهبیل نوشتی». آرامگاه وی در شهر خوسف از توابع بیرجند امروزی بر بلندای یک تپه و در کنار رودی و در میان دشت باصفایی واقع است. دیوان او شامل اشعاری در قالبهای قصیده، ترجیعبند، مسمط و ترکیببند است.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار ابن حسام خوسفی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.