3 اثر از باب سیم در مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد نجم‌الدین رازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب سیم در مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد نجم‌الدین رازی شعر مورد نظر پیدا کنید.

باب سیم در مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد نجم‌الدین رازی

قال الله تعالی: «فوجدا عبدا من عبادنا آتیناه رحمه من عندنا و علمناه من لدنا علما». ,

و قال النبی صلی‌الله علیه و سلم: «لایزال طائفه من امتی قائمین علی الحق لایضرهم من خذ لهم». ,

بدانک حق تعالی خضر را علیه السلام اثبات شیخی و مقتدایی کرد و موسی را علیه الصلوه بمریدی و تعلم علم لدنی بدو فرستاد از استحقاق شیخوخیت او این خبر میدهد که «عبدا من عبادنا الآیه». پنج مرتبه خضر را علیه السلام اثبات میفرماید: اول اختصاص عبدیت حضرت که «من عبادنا» دوم استحقاق قبول حقایق از اتیان حضرت بی‌واسطه که «آتیناه رحمه» سیم خصوصیت یافت رحمت خاص از مقام عندیت که «رحمه من عندنا» چهارم شرف تعلم علوم از حضرت که «وعلمناه» پنجم دولت یافت علوم لدنی بی‌واسطه که «من لدنا علما». ,

واین پنج رکن است که بنای اهلیت شیخی و استعداد مقتدایی بر آن است. شیخ باید که بدین خاصیت مخصوص گردد و بخصال دیگر موصوف شود که شرح آن بیاید ان‌شاء‌الله تا شیخی و مقتدایی را بشاید. ,

قال الله تعالی: «فان اتبعتنی فلا تسالنی عن شی حتی احدث لک منه ذکرا». ,

و قال انبی صلی‌الله علیه و سلم «علیکم باسمع و الطاعه و ان کان عبدا حبشیا». ,

بدانک ارادت دولتی بزرگ است و تخم جمله سعادتها است و ارادت نه از صفات انسانیت است بلک پرتو انوار صفت مریدی حق است. چنانک شیخ ابوالحسن خرقانی میگوید که اورا خواست که ما را خواست. مریدی صفت ذات حق است و تا حق تعالی بدین صفت بر روح بنده تجلی نکند عکس نور ارادت در دل بنده پدید نیاید مرید نشود. ,

چون این تخم سعادت در زمین دل بموهبت الهی افتاد باید که آن را ضایع فرو نگذارد که ابتدا آن نور چون شرر آتش بود که در حراقه افتد اگر آن را بکبریتی بر نگیرند و بهیزمهای خشک مدد نکنند دیگر باره روی در تعزز نهد و با ممکن غیب رود. ,

قال الله تعالی «فاذکرونی اذ کرکم» و قوله «واذکر وا الله کثیرا لعلکم تفلحون». ,

و قال النبی صلی‌الله علیه و سلم «افضل الذکر لااله‌الاالله و افضل الدعاء الحمد لله». ,

بدانک حجب روندگان نتیجه نسیان است و نیستان بدان سبب بود که در بدایت فطرت چون وجود روح پدید آمد عین وجود او دو گانگی ثابت کرد میان او و حضرت تا اگرچه روح حق را دران مقام به یگانگی دانست اما به یگانگی نشناخت زیراک شناخت از شهود خیزد و شهود از وجود درست نیاید که شهود ضد وجودست «وا لضدان لایجتمعان». ,

تعلق روح بقالب از برای آن بود تا دو خلف چون نفس و دل حاصل کند تا در مقام شهود چون روح بذل وجودکند که «جا الحق و ز هق الباطل» او را خلیفتی باشد که قایم مقامی او کند و این سری بزرگ است فهم هر کس اینجا نرسد پس چنانک روح دران عالم حق را به کمال وحدانیت نشناخت نیز دران مقام ذکر بی‌شرکت نتوانست کرد که هم ذاکر خویش بودهم ذاکر حق و این ذکر بشرکت بود و حق تعالی میفرماید «واذکر ربک اذانسیت» یعنی بعد از نسیان ماسوای من مرا یاد کن تا بشرکت نبود. ,

قال الله تعالی «فاذکروا الله کذکر کم آبائکم او اشد ذکرا». ,

و قال تعالی «و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفه و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال». ,

و قال النبی صلی‌الله علیه و سلم «سیر وا سبق المفردون» قیل و من هم یا رسول الله قال الذین «اهتز وا بذکر الله حتی و ضع اذکر او زارهم و ورد وا القیمه خفافا». ,

[بدانک ذکر بی آداب و شرایط گفتن زیادتی مفید نبود اول بترتیب و آداب و شرایط قیام باید نمود. و مرید صادق را چون درد طلب و داعیه سلوک این راه پدید نشانش آن است که باذکر انس گیرد و از خلق و حشت تا از همه روی بگرداند و در پناه ذکر گریزد که «قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون». و چون بر ذکر مواظبت خواهد نمود باید که اساس بر توبه‌ای نصوح نهد از جمله معاصی. ,

قال الله تعالی «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا». ,

یعنی «قولوا لا اله‌الا الله». ,

و قال النبی صلی الله علیه و سلم «قولوا لا‌اله الا الله تفلحوا». ,

بدانک ذکر تقلیدی دیگرست و ذکر تحقیقی دیگر آنچ از راه افواه بدر سمع صورتی در آید آن ذکر تقلیدی باشد چندان کار گرنیاید همچنانک تخم تا پرورده نارسیده که در زمین اندازند نروید. و ذکر تحقیقی آن است که بتصرف تلقین صاحب ولایت در زمین مستعد دل مرید افتد. و ذکر که صاحب ولایت تلقین کند ثمره شجره ولایت اوست که هم تخم ذکر بتلقین صاحب ولایتان گرفته است، در زمین دل بآب مدد همت شیخ پرورش داده تا آن تخم برسته‌ است و بتدریج بمقام شجرگی ولایت رسیده و ثمره ذکر از شکوفه «اذکرکم» پدید آورده پس در کمال پختگی چون تخمی مقام شیخی تخمی در زمین دل مرید میاندازد. ,

قال الله تعالی «و اذوا اعدنا موسی اربعین لیله». ,

قال النبی صلی‌الله علیه و سلم «من اخلص لله اربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه». ,

بدانک بنای سلوک راه دین و وصول بمقامات یقین بر خلوت و عزلت است و انقطاع از خلق و جملگی انبیا و اولیا در بدایت حال داد خلوت داده‌اند تا به مقصود رسیده‌اند. چنانک عایشه رضی الله عنها روایت میکند در حق خواجه علیه السلام «کان حبب الیه الخلا» اول خلوت و عزلت بر دل خواجه شیرین گردانیدند. و در روایت میآید «کان یتحبب الی حرا اسبوعا و اسبوعین» یعنی در کوه حرا بخلوت و طاعت مشغول گشتی پیش از وحی یک هفته و دو هفته و نیز یک ماه در روایت آمده است. و این ضعیف خلوتخانه خواجه را علیه السلام. ,

بر کوه حرا بمکه زیارت کرده است غاری است بران کوه سخت باروح. ,

قال‌الله تعالی: «انی رأیت احد عشر کوکبا والشمس والقمر و ایتهم لی ساجدین». ,

و قال‌النبی صلی‌الله علیه وسلم: «الرویاء الصالح جز من سته و اربعین جزء من النبوه». ,

بدانک سالک چون در مجاهدت و ریاضت نفس و تصفیه دل شروع کند او را بر ملک و ملکوت عبور و سلوک پدید آید و در هر مقام مناسب حال او وقایع کشف افتد گاه بود که در صورت خوابی صالح بود و گاه بود که واقعه غیبی بود. ,

و فرق میان خواب و واقعه بنزدیک این طایفه از دو وجه است: یکی از صورت دوم از معنی. از راه صورت چنانک واقعه آن باشد که میان خواب و بیداری بیند یا در بیداری تمام بیند و از راه معنی واقعه آن باشد که از حجاب خیال بیرون آمده باشد و غیبی صرف شده که روح در مقام تجرد از صفات بشری مدرک آن شود واقعه‌ای روحانی بود مطلق وگاه بود که نظر روح موید شود بنور الوهیت واقعه ربانی بود که «المومن ینظر بنورالله». ,

قال‌الله تعالی «ما کذب الفواد ما رای افتمارو نه علی ما یری و لقد رآه نزله اخری». ,

و قال‌النبی صلی‌الله علیه وسلم «الا حسان ان تعبد الله کانک تراه». ,

بدانک چون آینه دل بتدریج از تصرف مصقل «لا اله الاالله» صقالت یابد و زنگار طبیعت و ظلمت صفات بشریت ازو محو شود که «ان لکل شیء صقاله و صقاله القلوب ذکرالله» پذیرای انوار غیبی گردد و سالک بحسب صقالت دل و ظهور انوار مشاهد آن انوار شود و در بدایت حال انوار بیشتر بر مثال بروق و لوامع و لوایح پدید آید. ,

4 یا ایها البرق الذی تلمع من ای اکناف الحمی تسطع

قال الله تعالی «فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید». ,

و قال النبی صلی‌الله علیه وسلم «حجابه النور لو کشفها لاحترقت سبحات وجهه ما انتهی الیه بصره». ,

بدانک حقیقت کشف از حجاب بیرون آمدن چیزی است بر وجهی که صاحب کشف ادراک آن چیز کند که پیش از آن ادراک نکرده باشد. چنانک فرمود «فکشفنا عنک غطائک» یعنی حجاب از پیش نظر تور برداشتیم تامکشوف نظر تو گشت آنچ پیش از این نمیدیدی. ,

و حجاب عبارت از موانعی است که دیده بنده بدان از جمال حضرت جلت محجوب و ممنوع است. و آن جملگی عوالم مختلف دنیا و آخرت است که بروایتی مژده هزار عالم گویند و بروایتی هفتاد هزار عالم و بروایتی سیصد و شصت هزار آنچ مناسب‌ترست هفتادهزارست که حدیث صحیح بدان ناطق است که «ان‌لله سبعین الف حجاب من نور و ظلمه» و این هفتاد هزار عالم در نهاد انسان موجودست و بحسب هر عالم انسان را دیده‌ای است که آن عالم بدان دیده مطالعه تواندکرد در حالت کشف آن عالم. ,

قال الله تعالی «فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا و خر موسی صعقا». ,

و قال النبی صلی الله علیه و سلم «ان الله خلق آدم فتجلی فیه و قال اذا تجلی الله لشی خضع له». ,

بدانک تجلی عبارت از ظهور ذات و صفات الوهیت است جل و علا چنانک شرح آن بیاید ان شاء الله تعالی. ,

و روح را نیز تجلی باشد و درین معنی سالکان را غلط بسیار افتد گاه بود که صفات روح یا ذات روح تجلی کند سالک را ذوق تجلی حق نماید و بسی روندگان که درین مقام مغرور شوند و پندارند که تجلی حق یافتند. و اگر شیخی کامل صاحب تصرف نباشد ازین ورطه خلاص دشوار توان یافت. ,

آثار نجم‌الدین رازی

3 اثر از باب سیم در مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد نجم‌الدین رازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب سیم در مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد نجم‌الدین رازی شعر مورد نظر پیدا کنید.