2 اثر از جنگ تهمورث با دیوها در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جنگ تهمورث با دیوها در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.

جنگ تهمورث با دیوها در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار

1 دل ز جا برد سحر مرغ سحرخیز مرا مژده‌ای داد خوش‌آهنگ و دلاویز مرا

2 گفت کآزادی‌خواهان دیار کشمر برگزیدند به تکریم و به تعزیز مرا

3 از همه ملک به منشان نگه افتاد ز مهر زانکه بود از بدی و کژی پرهیز مرا

4 کرد فارغ ز ترشرویی بجنورد عبوس انتخاب هنری مردم ترشیز مرا

1 کند از جا عاقبت سیلاب چشم تر مرا همتی یاران که بگذشته است آب از سر مرا

2 آتشی سوزنده‌ام‌، وین گیتی آتش‌پرست هر زمان پنهان کند در زیر خاکستر مرا

3 از تف سوزنده آهم گرم بگدازد چو موم گر نهد یاجوج پیش سد اسکندر مرا

4 گر نکردی جامه وکفش وکله، سنگین تنم چون گیاه خشک برکندی ز جا صرصر مرا

1 از من گرفت گیتی یارم را وز چنگ من ربود نگارم را

2 وبرانه ساخت یکسره کاخم را آشفته کرد یکسره کارم را

3 ز اشک روان و خاک به سرکردن در پیش دیده کند مزارم را

4 یک سو سرشک و یک سو داغ دل پر باغ لاله ساخت کنارم را

1 مه کرد مسخر دره و کوه لزن‌ را پر کرد ز سیماب روان دشت و چمن را

2 گیتی به غبار دمه و میغ‌، نهان گشت گفتی که برفتند به جاروب‌، لزن را

3 گم شد ز نظر کنگرهٔ کوه جنوبی پوشید ز نظارگی آن وجه حسن را

4 آن بیشه که چون جعد عروسان حبش بود افکند به سر مقنعهٔ برد یمن را

1 قیصر گرفت خطهٔ ورشو را درهم شکست حشمت اسلو را

2 جیش تزار را یرشش بگسیخت چون داس باغبان علف خو را

3 دیری نمانده کز یورشی دیگر مسکف زکف گذارد مسکو را

4 روس آنکه در لهستان چنگالش برتافت دست چندین خسرو را

1 عید قربان آمد ای جان جهان قربان تو را جلوه‌ای کن تا شود جانها فدای جان تو را

2 من شوم قربان تو را تا زنده مانم جاودان زنده ماند جاودان آنکو شود قربان تو را

3 زلف ورخسارت نشان ازکفر و ازایمان دهند زین قبل فرمان رسد برکفر و بر ایمان تو را

4 حیله و دستان مکن در دلبری با دوستان زانکه‌خود بخشند دل‌، بی‌حیله ودستان تو را

1 ای که در هر نیکوئی آراسته یزدان تو را جمله داری خود، چه گویم این تو را یا آن تو را

2 کرده یزدانت همی انباز با حور بهشت وانچه‌بخشد حور را بخشیده صدچندان تو را

3 درکنار خویشتن پرورده رضوانت به ناز تاکند فرمانروا بر حور و بر غلمان تو را

4 زلف طرار تو زان‌پس حیله‌ها انگیخته است تا به افسون و حیل دزدیده از رضوان تو را

1 به سر بنهاد احمدشاه دیهیم کیانی را ببین با تاج کیکاوس‌، کیکاوس ثانی را

2 الا ای کاوه خنجرکش‌، سوی ضحاک لشکرکش فریدون است هان برکش ، درفش کاویانی را

3 ز تاجش نور پاشیده از او روشن‌دل و دیده ملک ماهی است پوشیده، قبای خسروانی را

4 به‌دلش ایزد خرد هشته به گلشن انصاف بسرشته به پیشانیش بنوشته خط گیتی ستانی را

1 ز میغ اندر جهد هزمان درخشا شود میغ از درخشیدنش رخشا

2 کجا طفلی کشد با دست لرزان خطی زرین‌، بدان ماند درخشا

3 دمد تندر بدان قوت که گویی شودکوه ازنهیبش پخش پخشا

4 الا زین سنگسار ابر فریاد کریما کردگارا جرم بخشا

آثار ملک‌الشعرا بهار

2 اثر از جنگ تهمورث با دیوها در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جنگ تهمورث با دیوها در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.