2 اثر از جنگ تهمورث با دیوها در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جنگ تهمورث با دیوها در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.

جنگ تهمورث با دیوها در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار

1 دید تهمورث چو بر آن دوکنیز گفت با شیدسپ کای پیر عزیز

2 این دو دختر را جمالی بیمرست یا پری خود ز آدمی زیباتر است

3 گفت شیدسپ ای جهان را روشنی دور باش از فکرت اهریمنی

4 این نگار و نقش دیو رهزن است و آب و رنگ خامهٔ اهریمن است

1 از پری بانو، رسولی ارجمند زی تو آید، ای شهنشاه بلند

2 دیو زادی‌، گربزی‌، خودکامه‌ای هدیه‌ها آرد برت با نامه‌ای

3 لیک بانو گویدت‌: بیدار باش من درین کارم تو هم برکار باش‌

4 بند خود مگسل زپای شوی من تا مگرآن شوی ناخوش‌روی من

1 ... ...

2 ... ...

3 بر در آن کاخ سیصد پاسدار جمله برکف گرزهای گاوسار

4 کودکان ماهرو در پیش در بهر خدمت تنگ بربسته کمر

1 گوش کن ای بلبل شیرین سخن ای گل خوش نکهت باغ وطن

2 روزگار باستان خویش را باستانی داستان خویش را

3 این‌ حکایت‌ از کتاب و نامه نیست وین سخن‌ها از زبان خامه نیست

4 دفتر راز طبیعت خوی تست رمز هستی در سواد موی تست

1 پیشکار اهرمن دیو فریب خند خندان با دو چشمان اریب

2 خودی از فیروزه بر سر شاهوار تکمهٔ زر بر قبای زرنگار

3 جملگی زیبارخ و آراسته رخ ز دوده‌، گیسوان پیراسته

4 هدیه‌ها و لوحه‌ها بر روی دست دو کنیزک با دو چشم نیم‌مست

1 چون برامد آدمیزاد از کمین بود در دست پریزادان‌، زمین

2 بودکیتی زان جماعت مال مال از محیط هند تا قطب شمال

3 پس بنی‌الجان بر خداکافر شدند وز ره حق باره دیگر شدند

4 فسق کردند و فساد انگیختند بی‌محابا خون ناحق ریختند

1 بود با اهریمنان دانش‌فزون پختن و معماری و رمی و فسون

2 خط و رسم وپوشش و بافندگی پای کوبی‌، می کشی‌، خوانندگی

3 چهر آنان سر بسر بی‌موی بود نسل‌ زیبا روی ناخوش خوی بود

4 مرد و زن زیبا رخ و سیمینه‌تن زن چو مردان‌ساده‌ومردان‌چو زن

1 حربهٔ مردم فلاخن بود و سنگ دیو را گرزگران ابزار جنگ

2 چون که دیو از آدمی گشتی ستوه جانب آتش‌فشان جستی به کوه

3 شامگاهان کآدمیزاد دلیر خفتی وگشتی دل از پیکار سیر

4 تاختی ز آتش‌فشان دیو دژم بیم دادی خفتگان را دم بدم

1 شب‌رسید و مهر روشن شد نهان شد سیه‌چون‌جان‌اهریمن‌، جهان

2 تیرگی گسترده شد از باختر شد خراسان چون رخ عفریت نر

3 در افق شد زهره گرم دلبری کاه پیدا، گه نهان‌، همچون پری

4 می‌زدند انجم برین چرخ بلند چون پری‌زادان به مردم پوزخند

1 در بر بانو، زن و مردی فقیر برده بودند از بنی آدم اسیر

2 آن جوان زن‌، نام او میشایه بود شوهر او میشی پر مایه بود

3 جمله از دیوان زبان آموخته هم ره و رسم دبیری توخته

4 میشی و میشایه را فردا پگاه خواست بانو تا فرستد پیش شاه

آثار ملک‌الشعرا بهار

2 اثر از جنگ تهمورث با دیوها در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جنگ تهمورث با دیوها در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.