1 دید تهمورث چو بر آن دوکنیز گفت با شیدسپ کای پیر عزیز
2 این دو دختر را جمالی بیمرست یا پری خود ز آدمی زیباتر است
3 گفت شیدسپ ای جهان را روشنی دور باش از فکرت اهریمنی
4 این نگار و نقش دیو رهزن است و آب و رنگ خامهٔ اهریمن است
1 از پری بانو، رسولی ارجمند زی تو آید، ای شهنشاه بلند
2 دیو زادی، گربزی، خودکامهای هدیهها آرد برت با نامهای
3 لیک بانو گویدت: بیدار باش من درین کارم تو هم برکار باش
4 بند خود مگسل زپای شوی من تا مگرآن شوی ناخوشروی من
1 ... ...
2 ... ...
3 بر در آن کاخ سیصد پاسدار جمله برکف گرزهای گاوسار
4 کودکان ماهرو در پیش در بهر خدمت تنگ بربسته کمر
1 گوش کن ای بلبل شیرین سخن ای گل خوش نکهت باغ وطن
2 روزگار باستان خویش را باستانی داستان خویش را
3 این حکایت از کتاب و نامه نیست وین سخنها از زبان خامه نیست
4 دفتر راز طبیعت خوی تست رمز هستی در سواد موی تست
1 پیشکار اهرمن دیو فریب خند خندان با دو چشمان اریب
2 خودی از فیروزه بر سر شاهوار تکمهٔ زر بر قبای زرنگار
3 جملگی زیبارخ و آراسته رخ ز دوده، گیسوان پیراسته
4 هدیهها و لوحهها بر روی دست دو کنیزک با دو چشم نیممست
1 چون برامد آدمیزاد از کمین بود در دست پریزادان، زمین
2 بودکیتی زان جماعت مال مال از محیط هند تا قطب شمال
3 پس بنیالجان بر خداکافر شدند وز ره حق باره دیگر شدند
4 فسق کردند و فساد انگیختند بیمحابا خون ناحق ریختند
1 بود با اهریمنان دانشفزون پختن و معماری و رمی و فسون
2 خط و رسم وپوشش و بافندگی پای کوبی، می کشی، خوانندگی
3 چهر آنان سر بسر بیموی بود نسل زیبا روی ناخوش خوی بود
4 مرد و زن زیبا رخ و سیمینهتن زن چو مردانسادهومردانچو زن
1 حربهٔ مردم فلاخن بود و سنگ دیو را گرزگران ابزار جنگ
2 چون که دیو از آدمی گشتی ستوه جانب آتشفشان جستی به کوه
3 شامگاهان کآدمیزاد دلیر خفتی وگشتی دل از پیکار سیر
4 تاختی ز آتشفشان دیو دژم بیم دادی خفتگان را دم بدم
1 شبرسید و مهر روشن شد نهان شد سیهچونجاناهریمن، جهان
2 تیرگی گسترده شد از باختر شد خراسان چون رخ عفریت نر
3 در افق شد زهره گرم دلبری کاه پیدا، گه نهان، همچون پری
4 میزدند انجم برین چرخ بلند چون پریزادان به مردم پوزخند
1 در بر بانو، زن و مردی فقیر برده بودند از بنی آدم اسیر
2 آن جوان زن، نام او میشایه بود شوهر او میشی پر مایه بود
3 جمله از دیوان زبان آموخته هم ره و رسم دبیری توخته
4 میشی و میشایه را فردا پگاه خواست بانو تا فرستد پیش شاه