شیخ بهایی

صفحه 1 از 2
2 اثر از دفتر پنجم - قسمت دوم در کشکول شیخ بهایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر پنجم - قسمت دوم در کشکول شیخ بهایی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / شیخ بهایی / کشکول شیخ بهایی / دفتر پنجم - قسمت دوم در کشکول

دفتر پنجم - قسمت دوم در کشکول شیخ بهایی

1 در خرقه چو آتش زدی ای سالک عارف جهدی کن و سرحلقه ی رندان جهان باش

2 هاتفی از گوشه ی میخانه دوش گفت ببخشند گنه، می بنوش

3 عفو الهی بکند کار خویش مژده ی رحمت برساند سروش

4 این خرد خام به میخانه بر تا می لعل آوردش خون به جوش

1 دلا دیده ی دوربین بر گشای در این دیر دیرینه ی دیر پای

2 بدین غور دور شبان روزیش به خورشید و مه عالم افروزیش

3 نگویم قدیم است از آغاز کار که باشد قدم خاصه ی کردگار

4 حدوث ارچه شد سکه ی نام او نداند کس آغاز و انجام او

حکیمی گفت: نیکوترین چیزها سه چیز است: زندگانی، بالاتر از نعمت زندگانی و آنچه از نعمت زندگانی برتر است. زندگانی اما آسایش و روزی فراخ است. بالاتر از نعمت زندگانی، نام نیکو و ستودگی است. ,

اما آنچه از نعمت زندگانی برتر است خشنودی خداوند تعالی است. بدترین چیزها نیز سه چیز است. مرگ و بالاتر از مرگ و بدتر از مرگ. ,

مرگ اما تنگدستی و بی چیزی است. بالاتر از مرگ سرزنش مردمان است و آنچه بدتر از مرگ است، خشم خداوندی است که از آن هم بدو پناه همی بریم. ,

4 گرچه از آتش دل چون خم می درجوشم مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم

1 اگر مرد عشقی کم خویش گیر و گرنه ره عافیت پیش گیر

2 مترس از محبت که خاکت کند که باقی شوی گر هلاکت کند

3 ترا با حق آن آشنائی دهد که از دست خویشت رهائی دهد

4 که تا با خودی در خودت راه نیست وزین نکته جز بیخود آگاه نیست

افلاطون گفت: پادشاه چونان نهر است و امیرانش چون جویباران. اگر آب نهر گوارا بود، آب جویباران نیز گواراست و اگر آب نهر شور بود، آب جویباران نیز شور بود. ,

نیز گفت: شاه را شایسته نیست که پیش از آن که هیبت وی در دل یارانش جای کند، خواهان محبت ایشان بود، چه پس از جای کردن هیبت او، با کمترین مؤونتی محبت ایشان را بدست آرد. اما اگر پیش از آن، محبت ایشان خواهد، نه بر او گرد شوند و نه تواند ایشان را ضبط کند. ,

بهرام گور گفت: هیچ چیزشاهان را زیانمندتر از این نبود که از کسی خبر پرسند که صدیق نبود. ,

حکیمی گفت: سفر را هفت عیب است: این که آدمی از مألوف خویش دور شود و قرین کسی گردد که همسان او نیست. ,

غزالی در یکی از رسائل خویش گوید: برآن کس که خواهد تفسیر قرآن کند، شایسته است که از هفت دیدگاه بدان بنگرد: ,

اول - از دیدگاه واژه و جوهر لفظ. ,

دوم - از دیدگاه استعارات و کنایات. ,

سوم - از دیدگاه نحو. ,

1 ترا عشق همچون خودی زآب و گل رباید همی صبر و آرام دل

2 به بیداریش فتنه بر خط و خال به خواب اندرش پایبند خیال

3 به صدق چنان سر نهی بر قدم که بینی جهان بی وجودش عدم

4 دگر با کست بر نیاید نفس که با او نماند دگر جان کس

1 هر لحظه هاتفی به تو آواز می دهد کاین دامگه نه جای امان است الامان

2 دل دستگاه تست به دست جهان مده کاین گنج خانه راندهد کس برایگان

3 فلسی شمر ممالک این سبزه کارگاه صفری شمر فذلک این تیره خاکدان

از کتاب ملل و نحل: بقراط واضع علم طب بود و گذشتگان و متاخران به فضل وی اعتراف دارند. ,

در حدیث آمده است که پیامبر(ص) روزی بیرون شده و برجمعی بگذشت که سخن می گفتند و همی خندیدند. ایشان را سلام بگفت و فرمود: نابودکننده لذت ها را به خاطر آرید. ,

گفتند: نابود کننده ی لذت ها کیست؟ فرمود: مرگ. پس از آن بار دیگر بیرون شد و برجمعی دیگر بگذشت که همی خندیدند. ,

فرمود: بدان کس که جان من بدست اوست، اگر آنچه را من دانم همی دانستید، کمتر همی خندیدید و بیشتر همی گریستید. ,

بار دیگر نیز که به چنین گروهی برخورد، بدیشان سلام کرد و فرمود: اسلام غریب پدید آمد و زودا که غریب گردد. خوشا بحال غریبان بروز قیامت. ,

1 رئیس دهی با پسر در رهی گذشتند بر قلب شاهنشهی

2 پسر چاوشان دید و تیغ و تبر قباهای اطلس، کمرهای زر

3 یلانی کماندار و شمشیر زن غلامان ترکش کش تیر زن

4 یکی در برش پرنیانی قبا یکی بر سرش خسروانی کلا

شیخ بهایی

2 اثر از دفتر پنجم - قسمت دوم در کشکول شیخ بهایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر پنجم - قسمت دوم در کشکول شیخ بهایی شعر مورد نظر پیدا کنید.