شیخ بهایی

صفحه 1 از 2
2 اثر از دفتر سوم در کشکول شیخ بهایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر سوم در کشکول شیخ بهایی شعر مورد نظر پیدا کنید.

دفتر سوم در کشکول شیخ بهایی

بسم الله الرحمن الرحیم ,

سرور آدمیان و شفیع روز رستاخیز که درود خداوند بر او و تبارش باد گفت: دنیا خانه ی بلاست و منزلگه رنج و روزی اندک. ,

ارواح سعادتمندان از آن دل آکنده و خود از دست بدبختان، بی آنکه ایشان خواهند، کنده شود. خوشبخت‌ترین مردم دنیا آن کس است که از آن نفرت کند و آن کس به هوسش دچار شد، هلاک شود. ,

خوشا آن کس که به دنیا پرهیز پیشه کند و توبه پیش آورد، و پیش از آن که دنیایش به اخرت اندازد، و در دل تاریک زمین قرار گیرد و نه تواند به حسناتش افزاید نه از بدیهایش بکاهد، بر شهوات خویش پیروز شود، جائی که از آن جا یا به بهشت رود که نعمتش جاودانه بود یا به آتشی افتد که عذابش را پایانی نیست. ,

صوفئی را گفتند: خرقه ی خویش نفروشی؟ گفت: اگر صیاد تور خویش بفروشد، به کدام وسیله به شکار نشیند؟ ,

این که گویند فلان هراز بر تمیز نمی دهد بدان معنی است که کسی را که بوی نیکی می کند از کسی که بوی بدی روا می دارد، تشخیص نمی دهد. ,

در کتاب مستظهری آمده است: هارون الرشید، شبی همراه با عباس، عزم دیدار فضیل بن عیاض کرد. هنگامی که به در خانه ی وی رسیدند، شنیدندش که می خواند: «ام حسب الذین اجترحوا السیئات ان نجعلهم کالذین آمنوا و عملوا الصالحات سواء محیاهم و مماتهم ساء مایعملون ». ,

رشید، عباس را گفت: اگر چیزی سودمان رساند همین بود. آن گاه عباس فضیل را خواند که: امیرالمومنین را اجابت کن. فضیل گفت: امیرالمومنین نزد من به چه کار است؟ آن گاه در بگشود و چراغ بکشت. ,

از نهج البلاغه: بندگان خدا، پرهیز پیشه کنید و با کارهای خویش برمرگتان پیشی گیرید و آنچه باقی است به بهای آنچه فانی است خریداری کنید. ,

بار بر بارگی نهید چه سفرتان ناگزیر بود و مرگ بر سرتان سایه انداخته. از آن کسان باشید که چون بانگشان زدند، هشیار گشتند و دانستند که دنیا خانه ی ایشان نشود و آن را تعویض کردند. ,

چه خداوند شما را به عبث خلق نفرموده و بیهوده رهایتان نکند. بین شما و فردوس یا جهنم جز مرگ فاصله ای نیست و آنمدت گذشت هر لحظه کوتاه دانست. ,

بی شک آن غایب که هر روز و شبی تازه گامش را تیز کند، بسرعت باز خواهد آمد و آن رهرو که کامیابی یا ناکامی پیش آرد، شایسته ساز و برگ بود. ,

شیخ، در کتاب شفا، فصل ششم از مقاله ی نهم کتاب حیوان گفته است: زنی چهار سال پس از سنین حمل کودکی زاد که دندانش روئید و بماند. ,

ارسطو گفته است: مدت حمل در تمامی حیوانات قاعده ای دارد مگر در آدمی. ,

جالینوس گفت: من در زمینه ی مقدار مدت حمل تفحص بسیار کرده ام و زنی را یافتم که پس از صد و هشتاد و چهار روز از آبستنی بزاد. ,

سمنون محب حکایت کرد که: در همسایگی ما مردی کنیزکی را سخت دوست همی داشت قضا را زن بیمار شد و مرد بنشست تا چیزی بهر او پزد. ,

وفات جوهری بسال سیصد و نود و دو، ابونصرفارابی به سال سیصد و سی و نه، ابن عمید وزیر به سال سیصد و شصت و شش ، صاحب بن عباد به سال سیصد و هشتاد و پنج ,

ابن سینا به سال چهارصد و بیست و هشت، سید مرتضی به سال چهارصد و سی و شش، سید رضی به سال چهارصد و شش، ابوالعلاء معری به سال چهارصد و چهل و نه ,

امام الحرمین به سال چهارصد و هفتاد و هفت، شیخ ابوحامد غزالی به سال پانصد و پنج، برادرش ابوالفتوح به سال پانصد و بیست، جارالله زمخشری به سال پانصد و سی و هشت ,

محمد شهرستانی به سال پاتصد و چهل و هشت، شیخ مقتول به سال پانصد و هشتاد و هفت، امام رازی به سال ششصد و شش، شیخ ابن فارض به سال ششصد و سی و دو ,

عمر بن خطاب به نزد پیامبر(ص) آمد. وی را بر حصیری خفته دید چنان که نقش آن بر پهلوی وی پدید بود. عمر در این باره با رسول خدا(ص) سخن بگفت. پیامبر فرمود: آهسته تر ای عمر، پنداری پیغمبری نیز چون پادشاهی است؟ ,

در حدیث آمده است که آن گاه که مرد به چهل سالگی رسد و توبه نکند شیطان بر صورتش دست کشد و گوید: پدرم فدای این صورت باد که رستگاریش نیست. ,

لقمان فرزند را گفت: ای فرزند، خطاهایت را همیشه تا آن زمان که جان دهی پیش چشم داشته باش. اما حسناتت را بگذار چه آنها را کسی خواهد شمرد که چیزی فراموش نکند. ,

در این زمینه که آیا دیدن تصویر چیزی در سطحی صیقلی ناشی از انعکاس است یا انطباع اختلاف است. و دلایل هر کدام از طرفین قابل ایراد است، مصنف را در این زمینه که آن تصویر ناشی از انطباع است، دلیلی است. ,

بشربن منصور از عابدان بود. روزی نمازش به درازا کشید و چون به پایان رسید، مردی را دید که به خشنودی وی را همی نگرد. ,

گفت: آنچه دیدی خرسندت مکند. چرا که ابلیس نیز مدتی دراز با دیگر فرشتگان پرستش پروردگار همی کرد و سپس چنان شد که شد. ,

یکی از صوفیان را پرسیدند: مومن کی بدکار شود؟ گفت: آن گاه که پندارد از نیکوکاران است. ,

شارح نهایه گفت: علی بن ابیطالب که درود خدا بر او بادا، را از مخرج مشترک کسرهای نه گانه پرسیدند. فرمود: روزهای هفته را در روزهای سال ضرب کن. ,

عارفی فریاد و ضجه ی دعای مردمان در موقف حج بشنید. گفت: برآن شدم که سوگند خورم که خداوند ایشان را آمرزیده است. اما بخاطر آوردم که خود نیز بین ایشانم و نیارستم گفت. ,

مسیحیان اتفاق دارند که خداوند تعالی در ذات خویش یگانه است و مرادشان از اقانیم اتحاد صفات و ذات است که از آن ها به اب و ابن و روح القدس تعبیر همی کنند. ,

و مرادشان از «اب » ذات همراه با وجود است، و از «ابن » ذات همراه باعلم که بدان کلمه نیز گویند. و مرادشان از روح القدس ذات همراه با حیات است. ,

ایشان متفق اند که مسیح فرزند مریم است و مصلوب افتاد. و انجیل که در دست ایشان است سیرت عیسی(ع) است که چهار کس از یارانش متی، لوقا، ماریوس و یوحنا - آن را گرد کرده اند. معنای واژه ی انجیل مژده است. ,

گاه شود که نادانی سخن صاحبدلان را در مبالغه و تاکید نیت بشنود و داند که عمل بدون نیت را حاصلی نیست - چنان که سرور آدمیان فرمود: انما الاعمال بالنیات و نیه المومن خیر من عمله و آن نادان پندارد که اگر مثلا هنگام تسبیح یا تدریس گوید بقصد قربت تسبیح و تدریس همی کنم، و این واژه ها در ذهنش حضور یابد، کافی است. ,

در صورتی که کار وی به حرکت درآوردن زبانی یا حدیث نفسی یا اندیشه ای یا انتقال از خاطری به دیگر خاطر است و این همه نیت نبود. ,

چه نیت برانگیخته گشتن دل و انعطاف و میل و توجه آن به عملی است که از آن زود یا دیر هدفی را مراد دارد. و آن انگیختگی و انعطاف اگر حاصل نبود، اختراع و اکتسابش به مجرد اراده ی متخیل نشود. ,

و چنان گفتاری بدون چنین اوصافی چونان گفته ی پسری ماند که بگوید: گرسنه ام و میل غذا دارم. و بر آن باشد که با این گفتار، حالت گرسنگی در وی حاصل آید. ,

مردی به نزد مالک دینار آمد و وی را دید که بنشسته و سگی سر بر زانوی وی نهاده است. مرد خواست سگ را براند. مالک گفت: بگذارش که ترا زیان و رنجی نرساند، و از هم نشین بد نیز نیک تر بود. ,

کسی را گفتند چه باعث شد که از مردمان عزلت کنی؟ گفت: بیم داشتم که پنهان از من دین من بستانند و من ندانم. این اشاره به آن است که طبع آدمی پنهان از وی صفات بد را از همنشینان بد همی گیرد. ,

اگر دو مرد را به صناعتی واحد دیدی و خواستی بدانی کدامشان را مهارت بیش است، جز به روزی ایشان که بر آن ها گشاده همی گردد، منگر. ,

آنجا که نادانی است، روزی فراوان است و هر جا که فضلی است، تنگدستی در کار است. ,

شیخ بهایی

2 اثر از دفتر سوم در کشکول شیخ بهایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر سوم در کشکول شیخ بهایی شعر مورد نظر پیدا کنید.