دفتر اول - قسمت سوم در کشکول شیخ بهایی

10 اثر از دفتر اول - قسمت سوم در کشکول شیخ بهایی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه شیخ بهایی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید.

یاران، برخیزید و پیام مرا از شیخ بهایی کشکول 1

1. یاران، برخیزید و پیام مرا بدنیا رسانید که هر دم برنگی درآید. و از من گوییدش، فریبکارا، از ما دور شو. مگر نه این است که ما بکارها و گفتارهایت آشنائیم؟ بهر چشمان ما خود را آرایش مکن، چرا که هر گاه تو حجاب از رخ می کشی ما قناعت پیشه می کنیم.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

7 دقیقه زمان مطالعه

این فقیر، محمد بهاالدین از شیخ بهایی کشکول 2

1. این فقیر، محمد بهاالدین عاملی - که خدایش ببخشایاد - گوید: از جمله ی آنچه که اصحابنا - خداوند اسرارشان را قدسی کناد و جایگاهشان را در جنت والابراد - در اثبات وجوب عقلانی سپاسگزاری از منعم می گویند، هر چند در این زمینه منقولی در دست نیست
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

11 دقیقه زمان مطالعه

حکیمی گفت: هر گاه بدانشی از شیخ بهایی کشکول 3

1. حکیمی گفت: هر گاه بدانشی دست یافتی، نور آن دانش به تیرگی گناهان خاموش مساز چه در آن صورت، روزی که دانشمندان به نورد دانش خویش راه سپرند، تو در تاریکی مانی.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

14 دقیقه زمان مطالعه

اسراف کاری به نزع اندر بود. از شیخ بهایی کشکول 4

1. اسراف کاری به نزع اندر بود. و هر بارش که میگفتند بگو: لاالله الا الله، این بیت همی خواند:
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

9 دقیقه زمان مطالعه

جدلی فلسفی است خاقانی از شیخ بهایی کشکول 5

1. جدلی فلسفی است خاقانی
تا به فلسی نگیری احکامش
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

10 دقیقه زمان مطالعه

یکی از یاران امیر مومنان از شیخ بهایی کشکول 6

1. یکی از یاران امیر مومنان (ع) را پرسید: ای امیر، آیا بر گناهکاران امت میتوانیم سلام کرد؟ پاسخ داد: می بینی که خداوند ایشان را شایسته ی توحید میداند، تو ایشان را شایسته ی سلام نمی دانی؟
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

7 دقیقه زمان مطالعه

هان چشمانم، چرا بر عمر من از شیخ بهایی کشکول 7

1. هان چشمانم، چرا بر عمر من که نادانسته از دست شد، نمی گریید؟ بر عمر منی که پنجاه سال را پشت سرگذاردم و آماده ی رستخیز نگشتم و دیگرم عذری نیست؟
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

11 دقیقه زمان مطالعه

یکی از دانشمندان بنی اسرائیل از شیخ بهایی کشکول 8

1. یکی از دانشمندان بنی اسرائیل در دعایش می گفت: پروردگارا! چه اندازه گناه ورزیدم و پادافراهم ندادی! پروردگار بپیامبر معاصرش وحی کرد که: بنده ی مرا بگوی چه اندازه پادافراهت دادم و ندانستی، مگر نه این که شیرینی مناجاتمرا از تو بستندم؟!
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

10 دقیقه زمان مطالعه

نامه ای که یعقوب (ع) به یوسف از شیخ بهایی کشکول 9

1. نامه ای که یعقوب (ع) به یوسف که بر پیامبر ما و وی دورد بادا، هنگامی که وی برادر کوچکش را باتهام سرقت بگرفته بود بنوشته است، بنقل از کشاف: از یعقوب اسرائیل الله بن اسحاق ذبیح الله بن ابراهیم خلیل الله به عزیز مصر، اما بعد ما خاندانی هستیم که بلایا بر ما گماشته شده، نیایم را دست و پای بستند و در آتش افکندند تا بسوزد.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

16 دقیقه زمان مطالعه