حکایت ۵ در موش و گربه شیخ بهایی

1 اثر از حکایت ۵ در موش و گربه شیخ بهایی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه شیخ بهایی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید.

روزى چون دیوانگان از شیخ بهایی موش و گربه 1

1. روزى چون دیوانگان گذرم بویرانه‌یى افتاد، جغدى دیدم که در کنگره‌ى قصر خرابه‌یى نشسته و در آبادى بر روى خود بسته، گفتم: از چه روى ویرانه را گزیده‌یى و ویرانه را بنقد عمر خود خریده‌یى؟، جغد گفت: روزى از روى امتحان بسوئى گذر کردم و بر ساکنان باغ و بستان عبور نمودم، دیدم که ساکنان بستان چون عالمان بیعمل در پى صحبت میباشند و یکى را دیدم که قد در دعوى برافراشته که من چنارم، نار از غیرت چهره برافروخته و گلنارى نشان داده بانک بر وى زد و گفت: تو که چنارى فى الواقع بگو بارت کو؟!
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

12 دقیقه زمان مطالعه