حکایت ۴ در موش و گربه شیخ بهایی

1 اثر از حکایت ۴ در موش و گربه شیخ بهایی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه شیخ بهایی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید.

چون آیه توبه نازل شد، از شیخ بهایی موش و گربه 1

1. چون آیه توبه نازل شد، خداوند عالمیان آنمرد نباش را مغفرت داد. اما هنگامیکه آن آیه در شأن حضرت رسول اللّه نازل شد در آنوقت ابلیس پرتلبیس حاضر شد، بسیار بگریست و مظطرب بود، خود را در سر کوه بلندى رسانید و هر دو دست خود را برداشته فریاد میکرد، فرزندان او همگى حاضر شدند و دیدند که پدر ایشان بسیار مظطرب است پرسیدند: اى شیخ! تو را چه میشود که چنین مبتلا شده‌یى؟ گفت: اى فرزندان! مرا قصه‌ى مهمى رخ نموده است که حد و وصف ندارد من بسبب سجده نکردن بآدم رانده‌ى درگاه شدم و مردود شدم و آن وقت که مرا از درگاه راندند کمر عداوت فرزندان آدم را بر میان بسته و خوشدل شدم و با خود گفتم که شب و روز سعى در فریب دادن فرزندان آدم میکنم و نمیگذارم که یکى از فرزندان آدم متابعت امر الهى نمایند و ببهشت روند بلکه همه را گمراه کرده بدوزخ اندازم، حالا خداوند عالمیان آیه‌ى توبه برسول خود محمد فرستاده و هر کس گناهى کرده باشد چون توبه کند خداى تعالى توبه‌ى او را قبول میکند و میآمرزد، در اینصورت کار من تباه شده و نمیدانم در این کار چه تدبیر کنم‌ هر یک از فرزندان آن لعین وجه‌ها و عذرها گفتند، ابلیس قبول نمیکرد، ناگاه پسر بزرگ شیطان که خناس نام داشت برخاست و گفت: اى پدر بزگوار! چون فریب و گمراهى آدمیان بدست ماست و همچنین که فریب میدهیم در امرهاى قبیح که رضاى خدا در او نیست، همچنین فریب مى‌دهیم ایشان در نکردن توبه که دفع الوقت نمایند. تا وقت مقتضى گردد و بى‌توبه از دنیا روند. ابلیس چون این سخن را از پسر بزرگ خود خناس شنید برخاست و پیشانى او را بوسید و گفت در میان همه فرزندان من، ارشد و رشیدتر توئى!. پس اى موش! اگر فریب شیطان نخورده‌یى چرا حالا در حضور من توبه میکنى؟ موش گفت: اى شهریار! بسیار آگاهى دادى مرا، اما خواجه حافظ علیه الرحمه سخنهاى خوب در دیوان خودش گفته، اگر کسى فهم نموده و بآنها کار کرده باشد خوب است. گربه گفت: من نقل از قران میکنم و حدیث میگویم و تو از قول خواجه حافظ سخن میگوئى؟ موش گفت: اما تو حقیقت معنى نمیگوئى، در غزلى حافظ در باب توبه فرمودن و توبه نکردن سخنى گفته. گربه گفت: از این صریح‌تر بیان کن تا فهمیده شود. موش گفت: اى شهریار! روزه دارم و در روزه غزل خواندن هر چند باطل میکند و میترسم که مبادا خاطر شهریار را ملالى بهم رساند، معهذا میگویم:

برای مشاهده کامل کلیک کنید


6 دقیقه زمان مطالعه 19 بیت