1 اثر از غزلیات باباافضل کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات باباافضل کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار باباافضل کاشانی / غزلیات باباافضل کاشانی

غزلیات باباافضل کاشانی

1 ای پریشان کرده عمدا، زلف عنبربیز را بر دل من دشنه داده غمزهٔ خونریز را

2 شد فروزان آتش سودایت اندر جان و دل درفکن در جام بی رنگ، آب رنگ آمیز را

3 می پیاپی، بی محابا ده، میندیش از حریف یاد می‌دار این دو بیت گفته دست آویز را

4 گر حریفی از دمادم سر بپیچاند رواست بر کف من نه، که پور زال به شبدیز را

1 در مقامی که رسد زو به دل و جان آسیب نبود جان خردمند ز رفتن به نهیب

2 ناشکیبا مشو ار باز گذارد جانت خانه ای را که ز ویران شدنش نیست شکیب

3 تن یکی خانهٔ ویرانی و بی سامانی ست نتوان داشت در او جان و روان را به فریب

4 گر چه پیوستهٔ جان است تن تیره، ولیک شاخ را نیست خبر هیچ ز بویایی سیب

1 دارم دلی مخاطره جوی بلا پرست سرگشته رایِ گم شده عقلِ هوا پرست

2 با درد و غم به طبع، چو یاری وفا نمای با جان خود به کینه، چو خصمی جفا پرست

3 سعیَم هبا شده است و طلب بیهده، از آنک بیهوده جوی شد دل و دیده هوا پرست

4 ممکن که من نه آدمی‌ام، ز آنکه آدمی یا بت پرست باشد و یا بس خدا پرست

1 بگسلم از تو، با که پیوندم؟ از تو گر بگسلم به خود خندم

2 بخت بیدار یاور من شد ناگهان زی در تو افکندم

3 بندها بود بر من، اکنون شد دیدن تو کلید هر بندم

4 کان اگر کَندَمی نیافتمی زان تو را یافتم که جان کندم

1 سرگشته وار بر تو گمان خطا برم بی آنکه هیچ راه به چون و چرا برم

2 از جان و از تنم نتوانم به شرح گفت کاندر رهت، ز هر دو، چه مایه بلا برم

3 من رخت بینوایی تن بر کجا نهم؟ من جان زینهاری خود را کجا برم؟

4 دانم که در دلی و جدا نیست دل ز تو لیکن به دل چگونه، بگو، ره فرا برم؟

1 در آب و گل که آورد، آیین جان نهادن؟ بر دوش جان نازک، بار گران نهادن؟

2 شاداب شاخ جان را، از بوم جاودانی برکندن از چه علت، در خاکدان نهادن؟

3 ز آوردن تن و جان، با هم چه سود بینی جز درد تن فزودن، جز بار جان نهادن

4 گویندهٔ سمر را این حال درخور آید صد قصه جمع کردن، صد داستان نهادن

1 رنگ از گل رخسار تو گیرد گل خود روی مشک از سر زلفین تو دریوزه کند بوی

2 شمشاد ز قدّت به خم، ای سرو دل آرا خورشید ز رویت دژم، ای ماه سخن گوی

3 از شرم قدت سرو فرومانده به یک جای وز رشک رخت ماه فتاده به تکاپوی

4 با من به وفا هیچ نگشته دل تو رام با انده هجران تو کرده دل من خوی

آثار باباافضل کاشانی

1 اثر از غزلیات باباافضل کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات باباافضل کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.