چو گفت این، بگفتش که ای رادمرد از عیوقی ورقه و گلشاه 39
1. چو گفت این، بگفتش که ای رادمرد
نگر تا توانی مرا چاره کرد؟
1. چو گفت این، بگفتش که ای رادمرد
نگر تا توانی مرا چاره کرد؟
1. کزین پس ایا دل به دنیا مناز
که عزش عذابست و نازش نیاز
1. بر ورقه آمد هم از بامداد
بگفت ای همه دانش و دین وداد
1. چو از شعر فارغ شد آمد بپای
بغرید چون رعد نالان ز جای
عیوقی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 4 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای عیوقی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: عَیّوقی از سرایندگان اوایل سدهٔ پنجم ه ق. و سرایندهٔ مثنوی ورقه و گلشاه است. از زندگی او اطلاعات زیادی در دست نیست. او مثنوی خود را به نام سلطان محمود کرده و از آنجا که این سلطان را با کنیهٔ «ابوالقاسم» و لقب «سلطان غازی» یاد کرده، بیتردید منظور سلطان محمود غزنوی (۳۸۷-۴۲۱ قمری) بودهاست. بنا بر گفتهٔ احمد آتش، عیوقی در نوبهاری، ورقه و گلشاه را سروده و بهعنوان عیدانه به سلطان محمود پیشکش کردهاست. صفا هم به همین دلایل، سلطان غازی را محمود میداند و بر این باور است که واژگان، مفردات و عبارات مثنوی این حدس را تقویت میکند. با این حال برخی معتقدند سلطان محمودی که عیوقی منظومه را به نام او کرده محمود بن ملکشاه سلجوقی (۴۸۶-۴۸۷ قمری) است.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار عیوقی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.