زنی بد پارسا، از عطار نیشابوری اسرارنامه 13
1. زنی بد پارسا، شویش سفر کرد
نه شویی و نه برگی داشت در خورد
1. زنی بد پارسا، شویش سفر کرد
نه شویی و نه برگی داشت در خورد
1. من این نکته ز درویشی شنودم
که گفت اندر طواف کعبه بودم
1. بشهر ما بخیلی گشت بیمار
که نقدش بود پنجه بدره دینار